روزهای کودکی

می‌خواهم برگردم به روزهای کودکی..
آن زمان‌ها که پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه‌ى زمین، شــانه‌های پـدر بــود

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـی‌ام بودند
تنـها چیزی که می‌شکست، اسباب‌بـازی‌هایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود!

حسین پناهی

انتشار یافته توسط نعیمه در چهارشنبه 8 شهریور 1391 با موضوع دل‌نوشته‌ها
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۹۲ دیدگاه

  1. :x :x
    ،،،واقعا قربون همون روزا

  2. دا رحمتشون کنه. عالی بود @};- @};- @};-

  3. شاید باورت نشه ولی من عاشق نوشته های مرحوم پناهی بودم حیف شد که رفت هروقت سریالای بازی کردشو میبینم یا نوشته های اون میخونم یه حسی بهم دس میده که نمیتونم اینجا بیان کنم….روحشون شاد [-( [-( [دعا کردن]

  4. یکی از بهترین شعرهاشه [دست زدن]

  5. یااادش بخیر.
    ای ول ممنون

  6. سلا م خانمی عالی بود دمت گرم خیلی باحال بود [دست زدن]

  7. عالی عالی عالی…

  8. واقعا عالی بود
    بعضی وقتا آدم دلش برای خودش تنگ میشه