باز هم برای تو..

هنوز هم عاشقانه‌هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..

این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم.
می‌دانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
می‌دانم  یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمی‌گردد..

می‌دانم تمام می‌شود و ما رها می‌شویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی..

انتشار یافته توسط نعیمه در دوشنبه 20 تیر 1390 با موضوع دل‌نوشته‌ها
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۳۸ دیدگاه

  1. میدونید من الان تو فکر مادر بزرگم هستم کسی واقعا عاشقش بودم و رفت دلم واسش تنگ شده . خیلی قشنگ بود :( :( :( :( :(

  2. خیلی قشنگ وپاییزی بود
    منون @};-

  3. کارگری خسته ای سکه ای از جیب جلیقه ی کهنه اش دراورد تا صدقه دهد ناگهان جمله ای روی صندوق دید و منصرف شد : ” صدقه عمر را زیاد میکند “ : (

  4. خیلی قشنگ بود مخصوصا واسه آدمایی که تنهان مثل من :(

  5. من تنها شدم…
    ولی کاش عاشقانه های خودت رو هم می بردی !! :( @};-

  6. اما خیلی وقتا این سرنوشتا میذارن و…….میرن……..بدون توجه به التماس ما :-<

  7. خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی قشنگ بود .
    مرسی @};-

  8. مهر آن متاعی نیست که بشود آزمود و پس از آن، ضربه یک آزمایش به حقارت آلوده اش سازد.
    عشق جمع اعداد و ارقام نیست تا بتوان آن را به آزمایش گذاشت، باز آن ها را زیر هم نوشت و باز آن ها را جمع کرد.
    دوستتون دارم عاشقانه ها @};- @};- @};- @};-

  9. زیبا مثل همیشه @};-

  10. [دست زدن] مرسی خوشگل بودن