بی تو
کجا بودی
کجا بودی شبایی که غما میکشتنم بی تو
نگاه کن تو چشای خیس و تنهاییم منم بی تو
تو اون آغوشی که تنها پناه گریهها بودی
شبایی که من این زخمارو میشمردم کجا بودی
روز مبادا
وقتی تو نیستی
نه هستهای ما
چونان که بایدند
نه بایدها..
آسمان هم زمین میخورد
صدایم را به یادآر
اگر آواز غمگینی به پا شد
من این شعر گرانم
که از ارزان و ارزانی جدا شد
یه روزی میاد
یه روزی میاد که دیگه دلت برام نریزه
که یادت نیاد تولد من چند پاییزه
هر کدوم از ما کنار یکی دیگه خوشبخته
چیزی که امروز باورش واسه هر دومون سخته
آینده
همیشه آخر قصه یکی راهی شده رفته
یکی مبهوته و یاد روزای رفته میافته
نه اون که میره میخواد و نه اینکه مونده میخنده
شاید این جوری قسمت بود، چی میشه بی تو آینده
بی حضور تو
در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
که گریز از تو ممکن نباشد
..
همه میگن که تو رفتی
همه میگن که تو رفتی، همه میگن که تو نیستی
همه میگن که دوباره دل تنگمو شکستی
…
دروغه
خوشبختی
میخواستم بهت بگم چقد پریشونم
دیدم خودخواهیه دیدم نمیتونم
تحمل میکنم بی تو به هر سختی
به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی
دستای تو
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم
هر جا که پا میذارم تو رو اونجا میبینم
یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصهی غربت تو قد صد تا قصه بود