بغض نکن
بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیده ای
برای من فقط بگو خواب بدی که دیده ای
اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است
تکیه به شانه ام بده که مثل صخره محکم است
به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن
جام به جام من بزن جام مرا تو نوش کن
ترا به شعر می کشم چو واژه پیش می روی
مرگ فرا نمی رسد تو تازه خلق می شوی
تو در شب تولدت به شعله فوت می کنی
به چشم من که می رسی فقط سکوت می کنی
اگر کسی در دل توست بگو کنار می روم
گناه کن به جای تو بر سر دار می روم
شاعر: افشین مقدم
۴ بهمن ۱۳۹۰در ۱۶:۲۲
بغضی به وسعت تمامی فاصله ها گلویم را می فشارید
بغضی از سر دل تنگی
دل تنگ کسی که قلبم را ربوده
و قطره های باران را میهمان چشمانم نموده
کسی که دلم را به لرزه در آورده
و روحم را تسخیر کرده
بغضی که با تمامی دل تنگی ها دوستش دارم…
۲۸ دی ۱۳۹۰در ۱۹:۳۹
بغض…؟
خوب میشناسمش..
شعرت عالی بود
۲۶ دی ۱۳۹۰در ۱۸:۳۲
تو درشب تولدت به شعله فوت میکنی
به چشم من که می رسی فقط سکوت می کنی
خیلی خوشم اومد
۲۳ دی ۱۳۹۰در ۱۷:۴۴
خیلی قشنگ و زیباست
حرف دل من بود که اگه زودتر میزدم الان سر پا بودم.
اگر کسی در دل توست بگو کنار می روم
گناه کن به جای تو بر سر دار می روم
۲۲ دی ۱۳۹۰در ۲۳:۱۱
سلام واقعا قشنگ بود…
هما خانوم راست گفتن درک یک نگاه عاشق……………..
گرچه برای ما دیگه قلبی نمونده……….
۲۲ دی ۱۳۹۰در ۱۹:۳۱
من از کدورت آینه زار می ترسم
زحجم کوچه بی رهگذار می ترسم
منی که پیرو پروانه بودم گاهی
زهرم شعله چشمان یار می ترسم
اکنون ارائه میدهد رقیب مدارکها
من از این مداراک بی اعتبار می ترسم
شدم محاکمه در دادگاهتان اینک
اینک زحکم قاضی ناسازگار می ترسم
به لحظه لحظه اجرای حکم با من باش
که من زحلقه بالای دار می ترسم
خیلی شعر زیبایی بود .فکر کردم از این شعر من هم خوشتان بیاد
۲۰ دی ۱۳۹۰در ۱۶:۲۷
هیچم قشنگ نیست. خالی بندیههه. (:|
۲۰ دی ۱۳۹۰در ۱۱:۴۷
سلم خیلی خیلی خیلی قشنگ بود
۱۹ دی ۱۳۹۰در ۲۱:۲۶
خیلی زیبا بود
۴ اسفند ۱۳۸۹در ۱۶:۰۰
فوق العاده قشنگه..
درک یک نگاه عاشق یه قلب لطیف میخواد..