بغض نکن
بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیده ای
برای من فقط بگو خواب بدی که دیده ای
اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است
تکیه به شانه ام بده که مثل صخره محکم است
به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن
جام به جام من بزن جام مرا تو نوش کن
ترا به شعر می کشم چو واژه پیش می روی
مرگ فرا نمی رسد تو تازه خلق می شوی
تو در شب تولدت به شعله فوت می کنی
به چشم من که می رسی فقط سکوت می کنی
اگر کسی در دل توست بگو کنار می روم
گناه کن به جای تو بر سر دار می روم
شاعر: افشین مقدم
۴ شهریور ۱۳۹۵در ۱۲:۲۸
عالیییییییییی
۹ آبان ۱۳۹۳در ۱۲:۵۷
خیلی خیلی قشنگ بود
ممنون
۲۱ دی ۱۳۹۲در ۲۲:۴۸
خیلی زیبا و قشنگه
بازم ممنون آقا شاهین
۲۳ دی ۱۳۹۲در ۱۵:۳۱
خواهش..
۱۵ شهریور ۱۳۹۱در ۰۱:۱۲
تکیه گاهی ندارم …………………..عالی بود بابایی……نازه اومدم اما نمیتونم دل بکنم …….مرسیییییی
۱۵ شهریور ۱۳۹۱در ۱۱:۳۰
خواهش
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۰۸:۴۹
قشنگ بوود
۲۳ دی ۱۳۹۲در ۱۵:۳۱
۴ بهمن ۱۳۹۰در ۲۲:۴۴
بسیار عالی بود…. خیلی خوشم اومد و این شعر رو (البته با ذکر شاعر خوب و تواناش تو دفترم یادداشت کردم. خیلی عاااالی بودد. <۳مرسی از شما و وب فوق العاده تون.
۲۳ دی ۱۳۹۲در ۱۵:۳۲
خواهش می کنم دوست عزیز