دو پنجره
توی یک دیوار سنگی.. دو تا پنجره اسیرن
دو تا خسته دو تا تنها.. یکیشون تو یکیشون من
دیوار از سنگ سیاهه.. سنگ سرد و سخت خارا
زده قفل بی صدایی.. به لبای خسته ی ما
نمی تونیم که بجنبیم.. زیر سنگینی دیوار
همه ی عشق من و تو.. قصه هست قصه ی دیدار
همیشه فاصله بوده.. بین دستای من و تو
با همین تلخی گذشته.. شب و روزهای من و تو
راه دوری بین ما نیست.. اما باز اینم زیاده
تنها پیوند من و تو.. دست مهربون باده
ما باید اسیر بمونیم.. زنده هستیم تا اسیریم
واسه ما رهایی مرگه.. تا رها بشیم می میریم
کاشکی این دیوار خراب شه.. من و تو با هم بمیریم
توی یک دنیای دیگه.. دستای همو بگیریم
شاید اونجا توی دلها.. درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون.. دیگه دیواری نباشه
۲۴ مرداد ۱۳۹۳در ۰۰:۱۴
قشنگ بود
۱۳ مرداد ۱۳۹۲در ۰۷:۱۷
زیبا بود
۳۰ دی ۱۳۹۱در ۱۴:۳۸
فوق العاده .فوق العاده.فوق العاده.
یکی از بهترین ترانه های خانم گوگوش.
۲۸ مهر ۱۳۹۱در ۱۷:۲۶
۲۸ مهر ۱۳۹۱در ۰۹:۲۶
عالی
۱۴ شهریور ۱۳۹۱در ۱۷:۲۰
خیلی خیلی ممنونم زیبا جون …………اما این دیوارای سخت بر و بچه های عاشقانه هارو نمیتونه از هم جدا کنه !
۱۰ خرداد ۱۳۹۱در ۰۴:۵۷
مرسی مرسی
من عاشق این شعر هستم اونم با صدای ابی
۶ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۱:۵۵
۱۶ اسفند ۱۳۹۰در ۱۴:۵۹
از اردلان سرافراز ترانه های بیشتری هست
۱۷ آذر ۱۳۹۰در ۱۴:۱۳
سلام
من واقعا عاشق این شعرم مخصوصا اونجاش ک میگه:
کاشکی این دیوار خراب شه منو تو باهم بمیریم
توی یک دنیای دیگه دستای همو بگیریم
شاید اونجا توی دل ها درد بیزاری نباشه
میون پنجرهاشون دیگه دیواری نباشه
آخه دقیقا حرف دل خودمه
۱۴ شهریور ۱۳۹۱در ۱۷:۲۵
چرا میخوای خراب شه ……..ما با همیم تو همین دنیا