روزهای بی تو

امروز هم گذشت یه روز دیگه از روزهای بی تو بودن

هنوز از این روزهای وحشتناک باقی مونده …

تنهای تنها میون این همه آدم سخته.

دلم میگیره وقتی بهش فکر میکنم

وقتی نگاه می کنم وتا فرسنگها کسی را پشت و پناهم نمی بینم

خسته شدم از این همه لبخند زورکی از این همه بهونه الکی

ای کاش یه ذره فقط یه ذره شهامت داشتم اونوقت واسه پنهون کردن بغض تو گلوم

سرفه نمی کردم ونمی گفتم مثل اینکه سرما خوردم

اونوقت دیگه بهونه اشکام رفتن پشه تو چشمم نبود

خسته ام از جواب دادن های دروغکی از اینکه به دروغ بخندمو اعلام رضایت بکنم تا کسی نفهمه روزگارم عالیه برای سوختن برای نابودی

من به اینا کار ندارم دلم واسه تو تنگ شده .

انتشار یافته توسط عاطفه در سه شنبه 24 اسفند 1389 با موضوع دل‌نوشته‌ها
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۲۵ دیدگاه

  1. :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( نگین کی میای پس ؟ تا کی از این چیزا بخونم گریه کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. پونیا گفته:

    ۶ دی ۱۳۹۰در ۱۲:۰۲

    فکر نمی کردم وقتی بره اینقدر بخاطرش ناراحت بشم و عذاب بکشم.خیلی نامردی سامان.کاش میگفتی چرا.نه بی دلیل اون هم دروغ.بیخیال ولی من هنوز نابودتم.

  3. عشق یعنی سرزمین پاک من

    عشق یعنی لحظه ی بیداد من عشق یعنی لیلی و مجنون شدن

    عشق یعنی وامق و عذرا شدن عشق یعنی مسجد الاقصی من

    عشق یعنی کودک فردای من

    عشق یعنی کلبه دل ساختن در قمار زندگی جان باختن

    عشق یعنی چشمهای پر ز خون درد و غم یکجا به هم امیختن

    عشق یعنی درد های بیشمار گریه کردن سوختن افروختن

    عشق یعنی کلبه اسرار یعنی مخزن الاسرار من

    نه به آبی‌ها دل خواهم بست

    نه به دریا-پریانی که سر از خاک به در می‌آرند

    و در آن تابش تنهایی ماهی‌گیران

    می‌فشانند فسون از سر گیسوهاشان.

    “دور باید شد، دور.”

    مرد آن شهر اساطیر نداشت.

    زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود.

    هیچ آیینه تالاری، سرخوشی‌ها را تکرار نکرد.

    چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود.

    “دور باید شد، دور.”

    @};- @};- واقعن قشنگ بود شاهین

  4. من نامزدی داشتم که می گفت برای داشتنت هر روز خدا رو سر نمازم شکر می کنم اما رفت بی این که بگه چرا

  5. دیروز بعد از ۲ماه ونیم ساعت ۳تا۵ باهاش بودم…دیگه تا سال دیگه نمیتونم ببینمش….وقتی مطلبت رو خوندم گریم گرفت…الان هم دارم گریه میکنم….
    مطلبت رو کپی کردم..اگه اجازه بدی اونو بذارم داخل وبلاگم..
    :x

    • سلام قانون طبیعت اینه هر کی دوست داری ازت می گیره کاملا درکت می کنم اشاا… هر چه زودتر سال دیگه بشه :(

  6. سه روزه که رفته
    ۵۴۴ روز دیگه برمیگرده
    واای

    • عزیزم رفته که رفته . چرا اینقدر برای چیزهای بی ارزش خودت و ناراحت می کنی برو زندگی کن تازه شو خوشحال باش از لحظاتت به خوبی استفاده کن به چیزها و کسایی فکر کن که چند سال بعد پشیمون نشی . =;

    • خوش بحالت برمیگرده ………….. خوشحال باش که میدونی کی برمیگرده
      @};-

  7. قلب یخی گفته:

    ۲۵ مهر ۱۳۹۰در ۱۱:۲۶

    سلام
    وبلاگ خیلی قشنگی دارید …
    میشه لطف کنید و کد قالب وبلاگتونو برای من بفرستید آخه خیلی دوستش دارم … :) @};-

  8. به ابراهیم بگین خیلی دوستش دارم دو ماه ندیدمش

  9. چه روزایی بود اون روزا باور کردم تمام حرفات رو چقدر ساده بودم پاک صادق معصوم وفادار عاشق مینا اما نه دیگه تنها زندگیم رو فدات کردم از خیلی چیزام گذشتم.اما تو ثانییه به ثانییه بهم دروغ گفتی لحظه لحظه دور از چشمم بهم خیانت می کردی و میگفتی من عاشقتم اگه نباشی من نیستم تهییم آرزویی جز تو ندارم .هزاران هزار درغ دیگه.امروز الان با تمام وجود ازت بیزارم هرگز نمی بخشمت .من با تو نهایت صداقت بودم و امروز برای همیشه حتی کوچکترین دروغ رو نمیگم حتی اگه باعث نابودی زندگیم باشه چون دروغای تو زندگیم رو نابود کرد.فقط از خدا میخوام مجازاتت کنه .