پیش از آنی که با غزل آیی
پیش از آنی که با غزل آیی، دفترم شوره زار ماتم بود
ماه برکوی دل نمیتابید، خانه ام انتهای عالم بود
کنج آیینهام نمی خندید برق سوسوی کوکب بختم
بیسحرگاه خنده خیست، باغ بیباغ، قحط شبنم بود
تا رسیدی خدا تبسم کرد، با عبور تو کوچه پیدا شد
قبل از آنی که بگذری از دل، عطر در انحصار مریم بود
محو شب مانده بودم و مبهوت از خیالی که با تو زیبا شد
قد کشیدی از عمق احساسم، لرز قلبم چو شانه بم بود
بین عقل و جنون غزل رویید، شانه در شانه، خستگی خوابید
دست عشقت چه قدرتی دارد، کارد آن سوی استخوانم بود
چشمهایت مرا صدا میکرد، روح من سر به زیر میانداخت
رد شدم آزمون جرات را، درصد عشقبازیام کم بود
ماه؛ بین من و تو قسمت شد، عشق از روی سادگی خندید
جای انگشتهای حوا ماند روی سیبی که دست آدم بود
عباس کریمی
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۱۳:۵۷
هادی جان خیلی زیبا بود مسله هیمشه
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۱۴:۵۰
سلام — ممنون خواهر کم پیدا شدی نه اصلا ۱۰-۱۲ روزه نیستی مشکلی که پیش نیومده
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۱۳:۱۹
سلام دوستان امیدوارم همه به عشقی که دارن برسن منم همینتور ارزو جان تولدت رو پیشاپیش تبریک میگم
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۰۷:۴۵
سلام دوست عزیز
امیدوارم شعرهای آذری را نیز در وبتون قرار دهید .
۱۸ فروردین ۱۳۹۱در ۲۱:۲۱
سلام دوستای خوبم. من امروز تفاقی با این سایت آشنا شدم. وقتی دیدم محیطش واقعا دوستانه است گفتم بیام تو جمعتون. من دختری رو میخوام و خیلی هم دوستش دارم. اون هم بهم جواب مثبت داده. ولی یه چیز منو نگران می کنه!
توی روابط دختر پسرایی که دیدم معمولا دخترا بیشتر احساسی هستن و بیشتر دوست دارن ابراز علاقه کنن و کلا اون ارتباط عاطفی بیشتر از طرف دختراست. ولی برای من این موضوع کمی فرق میکنه! اون انگار زیاد دلش تنگ نمیشه( اینم بگم که اون مشغله کاری زیاد داره) و احساس میکنه من فقط دلم تنگ میشه و مدام باید باهاش حرف بزنم. من دوست دارم روزی جند بار بهش زنگ بزنم و صداشو بشنوم. درخواست های بیرون رفتن همیشه از طرف منه و اون کمتر اینو میگه( آیا همه دخترا این جوری هستن؟) و این امر باعث میشه احساس کنم بودن یا نبودن من براش فرقی نداره. بعد از چند ماهی که از باهم بودن ما میگذره احساس میکنم اون وابستگی که من بهش دارم اون نداره.
ممنون میشم کمکم کنید
۱۸ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۲۱
سلام اقا رضا به جمع عاشقانه ها خوش اومدی کامنت شمارو خوندم به نظر من بعضی از دخترا کلا دیرتر با طرفشون صمیمی میشند یکجورایی تا کل اخلاق طرف مقابلشون دستش نیاد اونقدر صمیمی نمیشه البته این نظر منه من اعتقادم اینه باهاش حداقل در مورد این موضوع باهاش حرف بزنید بازم میگم چون شما ازش شناخت دارید بهتر میدونید البته گفتید مشغله کاری هم داره پس اونم باید در نظر بگیرید.ایشا الا که مشکلی نباشه.
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۰:۳۹
سلام گندم عزیز. از راهنمایی هات خیلی ممنونم
شما چه پیشنهادی برای گرم کردن رابطه من با طرفم دارید. چون احساس میکنم شاید منم تا حدی مقصر این سردی رابطه هستم. اگه منو راهنمایی کنین و بگین که اصولا دخترا دوست دارن طرفشون چجوری باشه و از چه چیزایی بیشتر خوششون میاد، اونوقت بهتر میتونم درکش کنم.
بی نهایت متشکرم
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۱:۵۴
سلام اقا رضا خواهش میکنم راستشو بخوای خصوصبات هر دختری فرق داره مثلا من دوست دارم طرفم شوخ طبع باشه خشک نباشه ویا غد گیری نکنی یک وقتایی شما کوتاه بیا چشم گفتنم بعضی جاها بدرد میخوره کلا تو خودت نباش گاهی وقتا حرف دلتم بهش بگو دخترا خوششون میاد راستی کتاب دانستنی ها درباره رن هم بخون
اگه بازم کمک خواستی بگو در حد توانم کمکت میکنم
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۱۴
مرسی گندم خانم. حرفایی که شما و بقیه دوستان زدین خیلی بهم کرد و سعی میکنم همه رو بکار بگیرم. مطمئنم که نتیجه خوبی خواهد داشت.
باز هم اگه مشکلی پیش امد ازتون کمک میگیرم.
خیلی خیلی مرسی
۲۰ فروردین ۱۳۹۱در ۰۹:۴۷
خواهش میکنم اگه بازم تونستم کمک میکنم
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۱۵
واقعاً دوست داری طرفت شوخ طبع باشه؟؟؟ قصد ازدواج نداری؟
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۴۴
اره مگه چیه؟شوخ طبع باشه بهتر از اینه که خشک و ساکت بتشه
نه عزیزم فعلا قسد ازدواج ندارم اگه شما داری بفرما
۲۰ فروردین ۱۳۹۱در ۰۰:۰۵
نگرفتی!!! منظورم این بود که منم شوخ طبعم! حیف که دختری!
دوزاریت کجه بابا ! هرسری بخاد یه بار شوخی کنه یه بارم شوخیشو ترجمه کنه خیلی انرژی می بره
۲۰ فروردین ۱۳۹۱در ۰۹:۴۲
هان راست میگی دیروز حالم بد بود حواسم نبود دیگه حیف که تو دختری من پسر شوخ طبع خوشم میاد
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۱۵:۰۱
سلام آقا رضای عزیز. امیدوارم مشکلتون حل بشه. من مطالعه ی کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی رو به شما توصیه می کنم. کتاب بسیار مفیدیه. توی اینترنت هم هست میتونید دانلودش کنید. بخونیدش اگه با خوندن این کتاب هم مشکلتون حل نشد بازم بیاید اینجا بچه ها در حد توانشون کمکتون می کنن. ولی توجه داشته باشید که ماها هیچکدوممون روانشناس نیستیم و هر کاری رو باید به کاردانش سپرد! و درمورد اینکه گفتید همیشه خانمها توی مسائل عاطفی پیش قدم میشن باید بگم این مسئله یه قانون کلی نیست! شخصیت آدمها با هم متفاوته. و این دلیل نمیشه که اونی که بیشتر محبتش رو ابراز می کنه احساسش هم شدیدتر باشه خیلی ها محبتشون رو طور دیگه ای بروز میدن! ولی من معتقدم اگه واقعاً با این مسئله ، مشکل دارید قبل از اینکه ازدواج کنید مشکلتون رو حل کنید که خدای نکرده اون دختر خانوم رو هم بیچاره نکنید و تازه چند سال بعد از ازدواج به این نتیجه برسید که من اشتباه کردم و زن من باید فلان جور باشه و همسرتون رو با دیگر دخترها مقایسه کنید و زندگیتون رو خراب کنید! هر چند که فکر میکنم با این کتاب و در صورت لزوم ، کمک گرفتن از یه مشاور خوب آکادمیک مشکلتون ایشالا حل میشه
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۰:۴۸
سلام الناز خانم. ممنون از راهنماییهات . از اینکه میبینم افراد اینقد به فکر هم هستن خیلی خوشحالم.
به گندم خانم هم گفتم شاید تاحدی مقصر من باشم و نتونستم اونجوری که اون میخواد باشم. از شما هم میخوام یه سری چیزایی که دخترا دوست دارن واسم بنویسید تا بکار بگیرم اینجوری بهتر درکش میکنم.
راستی کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی را هم از اینترنت گرفتم و همین امروز ۵فصلشو خوندم کتاب خیلی خوبیه. ممنون که بهم معرفی کردین
باز هم تشکر میکنم از محبتتون
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۱:۲۷
دمت گرم بابا ! عجب پشتکاری داری!! :-o
خواهش می کنم قابل شما رو نداشت! والا نمیدونم چی باید بگم! حالا شما این کتاب رو بخونید امیدوارم مفید باشه. کتابای دیگه ای هم هست مثل : کتاب رازهایی درباره ی زنان نوشته ی باربارا دی آنجلس. که البته من خودم این کتاب رو تابحال نخوندم ولی تعریفش رو خیلی شنیدم.
۲۰ فروردین ۱۳۹۱در ۱۱:۲۱
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۱:۴۴
راستی بعضی از خانم ها هم با گل رابطه ی بسیار خوبی دارن و تحت تاثیرشون قرار میده. که خوب حالا باید دید چه نوع گلی دوست داره! پیشنهاد من برای شروع، رز گل درشته، چون خودم بیشتر دوست دارم خانمتون متولد چه ماهیه؟ بعضی ها خیلی با طالع بینیشون منطبق هستن مثل خود من! در این صورت از طالع بینیش هم میتونی کمک بگیری ولی صد درصد نیست ها! فردا نری یقش رو بگیری!
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۲:۴۶
مرسی از اینکه اینقد خوبین و کمک میکنید.
خانمم بهمنیه.
۲۰ فروردین ۱۳۹۱در ۲۲:۰۰
خواهش میکنم! کتاب رازهایی درباره ی زنان رو یه مقداریش رو خوندم زیاد خوشم نیومد ولی کتاب مریخی و ونوسی بسیار کتاب خوبیه. با اینکه نویسندش خارجیه و مطالبی که نوشته از تجربیاتش درباره ی خانمهای هم وطن خودشه ولی درمورد همه ی خانمها صادقه درمورد من که کاملاً صادقه.
گفتی خانمت بهمنیه یه چشمه ای از طالع بینیش رو خوندم حقیقتاً معرکه است خدا بهت صبر بده! نوشته بود: « گاهی نیز عمداً سعی می کند، شما را عصبانی کند. بهترین برخورد این است که یک کلمه هم حرف نزنید و پیشنهاد نکنید(صم ویکم باشید) چون مطمئناً بر خلاف نظر شما عمل خواهد کرد.» یعنی به عبارتی دخلت اومده! ولی چیزی که خیلی واضح بود این بود که تاکید کرده بود: تا جایی که می توانید به او آزادی و استقلال دهید تا شما را دوست بدارد! حالا گفتم معرکه است ولی شما بل نگیر! هیچ آدمی کامل نیست.
پس حتماً روی کامنت پایینم فکر کن و بهش عمل کن. بذار خودش باشه با همه ی آزادی هایی که بهش نیاز داره. مگه مجبوری روزی صدبار بهش زنگ بزنی؟! اینجوری حس میکنه به قلب تو تبعید شده! بذار اگر هم میاد تو قلبت، با پای خودش بیاد نه با اجبار قلب تو! ( چه جملات فیلسوفانه ای گفتم! :-o خودمم تو کفم! )
من دیگه رفع زحمت می کنم شاید بازم بیام شایدم دیگه هیچوقت نیام. در هر صورت امیدوارم مشکلتون حل بشه.
۲۰ فروردین ۱۳۹۱در ۲۲:۳۶
دست الناز خانم درد نکنه، عزیزم منم بهمنیم، میدونم که معرکه هستم ولی چرا باید خدا به طرفمون صبر بده مگه ما چمونه؟؟؟ دلشونم بخواد.. ایشششش
ما کلا آدم های منحصر به فردی هستیم و طرفمون هم باید اینطور باشه و گرنه برامون خسته کننده میشه، درباره آزادی حرف درستی زدی ما در مسائلی به آزادی هایی نیاز داریم که بتونیم خودمون فکر کینم و تصمیم بگیریم.. بله الناز خانوم ما اینیم …
۲۰ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۲۲
طالع بینی هندی و چینی و مصری و …. زیاد بهم نمیخوره ولی طالع بینی ازدواجم تا حد بسار زیادی باهام در انطباقه البته نه ۱۰۰درصد! هرچند که این مطالبی رو که سایت ها درمورد طالع بینی ازدواج نوشتن من یه زمانی کتابش رو داشتم که همون مطالب بود ولی اسمش طالع بینی هندی بود! ولی طالع بینی هندی این سایتا یه چیز دیگه است هیچ ربطی هم به اخلاق من نداره! بی خیل! بای
۲۱ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۱۶
سلام، ببخشید! یه کامنت گذاشتم که انگار تایید نشده دومیش تایید شده !! ، توش واست نوشته بودم : فکر نمی کردم تو هم بهمنی باشی! معذرت! از حق نگذریم یه چیزای خوبی هم بهمنیا داشتن.
منم شهریوریم.
۲۱ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۲۰
آره خوندمش عزیزم، نیازی یه عذر خواهی نیست گلم
از حق نگذریم یه چیزهای خوبی هم بهمنی ها داشتن :-? :-/ :-/ :-/ :-/ :-/ دست خواهر شوهر گرامی درد نکنه تا شما رو دارم نیاز به دشمن ندارم
راستی خوبی عزیزم؟ بهتر شدی؟
۲۱ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۴۱
دیگه روت رو زیاد نکن! تا همینجاشم کلی بهت لطف کردم!
خوبم؟ نمیدونم! اگه بگم بدم کامنتم تایید نمیشه، پس باید بگم خوبم!! عالیم! کم نمونده از خوشی پس بیفتم! حرم میری منو یادت نره. دوستت دارم. بای
۲۱ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۴۶
انشااله همه چی درست میشه، اگه بشه چندروزه دیگه میرم، شاید جمعه چشم شما رو هم یادم نمیره عزیزم
۲۰ فروردین ۱۳۹۱در ۲۲:۳۹
آقا رضا، منم متولد بهمنم و در جواب الناز جان حرفایی رو نوشتم، البته باید بدونم که اوایل بهمن هستن یا اواخرش ، چون ممکنه اخلاقش به طرف متولدین دی و یا متولدین اسفند تمایل پیدا کنه ..
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۱:۵۵
یه کاری نکن که حس کنه داری آزادیش رو ازش میگیری، بذار یه وقتایی هم مال خودش باشه، نه مال تو و نه مال کارش! خیلی جالبه آقا رضا! اکثر آقایون شاکی هستن از اینکه خانماشون به طرز حال به هم زنی بهشون می چسبن، و به طرز حال به هم زنی بهشون ابراز محبت میکنن، طوری مجبور میشن بعد از خدا به یه روانشناس پناه ببرن ولی شما خدا خیلی هواتو داشته که خانمت چسبونک نیست قدرش رو نمیدونی!
۲۱ فروردین ۱۳۹۱در ۲۰:۰۴
مرسی حتما اینایی که گفتین انجام دیدم. خیلیی ممنون
۲۱ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۱۷
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۱:۴۱
سلام آقا رضا، به جمع ما خوش اومدی، از تاخیر بوجود آمده در خوش آمد گویی، پوزش، این چند روزه خیلی سرم شلوغ بوده. کامنت تو کامل خوندم و چندین بار، راستش خیلی از دخترا اینطوری اند و البته شما هم موقعیت اونو درک کیند که کار داره منم مث الناز خوندن کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی رو پیشنهاد میکنم و خودم هم چندیدن بار خوندمش یا کتاب رازهایی درباره مردان و کتاب رازهایی درباره زنان، این ها رو هم خوندم اما چندین سال پیش اما میتونم بهت یه توصیه بکنم که کمتر این رفتار اون دختر خانوم اذیتت کنه، اینکه شما هم خودتو به کاری سرگرم کن، من از علایق شما خبر ندارم، خودتون بهتر میدونید مثلا ورزش کلاس های نرم افزار، زبان، یا اصلا سر کار برو، اگه سر کار میری، پس خودتو بیشتر به کارت سرگرم کن
و البته یه توضیه دیگه هم میتونم بهت بکنم تا تکلیف خودتو بفهمی، اینکه چند مدتی سعی کن اس ام اس و یا زنگ نزنی یا کم کنی و ببین عکس العمل اون چیه؟ میدونم خیلی کار سختیه و شاید از نتیجش بترسی، اما حداقل میتونی بفهمی اونم دلتنگ تو میشه یا نه!
اما باید هشدار بدم یه وقت امتحانش نکنی یا بیش از حد بهش گیر ندی…
۱۹ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۰۱
سلام باران خانم. مرسی از نظرات خوبتون.
راستش چیزی که توی ذهن من از یک زندگی کاملا عاشقانه شکل گرفته اینه که هر لحظه من به فکر اون باشم و اون هم به فکر من و شاید همین هم باعث وسواس من شده که فک کنم زیاد به فکرم نیست.
۲۰ فروردین ۱۳۹۱در ۰۰:۳۰
سلام اقا رضا به جمع عاشقانه ها خوش امدید.گفته هاتونو خوندم اصلا نگران نباشید اخه دقیقا گفته ی شما رو درک میکنم چون روزای اول اشنایی منو نامزدم همین جوری بود.من خیلی دوسش داشتم اما چون موقعیت نداشتم نمیتونستم مثل اون باشم. راستش اولشم که تو ناز به سر میبردم هر یک ساعت یک بار تماس میگرفت و میگفت دلم برات تنگ شده منم با یه تشکر خشک و خالی ردش میکردم
اخه توقع داشت منم روزی هزار بار زنگش بزنم
شاید باورتون نشه اما سره برج قبض موبایلش یک میلیون شد!!!
بخدا دروغ نمیگم
اخراش طوری شده بود که زنگ میزد ساکت میشد تا فقط صدای نفسام رو بشنوه حالا همه چی برعکس شده روزی ۱۰۰ بار زنگش میزنمو میگم امید کجایییییییی؟
اونم میخنده میگه دیدی خودت زنگم زدی
نگران نباش بهش خوبی کنی بعدش خودت اثراته مثبتشو میبینی
۲۱ فروردین ۱۳۹۱در ۲۰:۰۵
مرسی. امیدوارم شدم که گذر زمان میتونه کارها رو درست کنه
باز هم ممنون
۱۷ فروردین ۱۳۹۱در ۲۲:۱۹
من نام کسی نخوانده ام الا تو
با هیچ کسی نمانده ام الا تو
عید آمد و من خانه تکانی کردم
از دل همه را تکانده ام الا تو
۱۷ فروردین ۱۳۹۱در ۲۰:۰۵
زیبا بود ، مرسی
۱۷ فروردین ۱۳۹۱در ۰۲:۳۴
سلام سایت باهالی دارید به ما هم سر بزنید….با تشکر.
۱۶ فروردین ۱۳۹۱در ۱۷:۴۶
سلام
ممنون که وبلاگم رو دیدی و نظرت رو نوشتی
وبلاگ شما که حرف نداره و وب من در مقابلش صفره
موفق و پیروز باشید
من شما رو با نام عاشقانه ها لینک کردم
۱۶ فروردین ۱۳۹۱در ۱۸:۲۹
سلام عزیز، ممنون از حضورت..
محبت کردی..
کاش آدرس وبلاگت رو هم میذاشتی (از طریق صفحه شناسنامه من)
۱۶ فروردین ۱۳۹۱در ۰۱:۲۳
حدیث عشق تو را در ازل سروده خدا
به نام حضرت چشمت غزل سروده خدا
به راویان تو در هر کرانه عیدی داد
برای گفتن تو در ترانه بیتی داد
و بیت بیت تورا دسته کرد با مویت
تمام شعر تبرک شد است از بویت
بچرخ ،رقص قلم در میان دست تو است
تمام صفحه ی امشب خراب و مست تو است
ورق زدی به قناری شبی که جاری بود
نوید هر قدمت رستن بهاری بود
سرود و نغمه ی تو قطعه قطعه شد آواز
شبیه قصه ی آوازی الهه ی ناز
خدا سرود تورا راوی تو من بودم
برای خواندن این شعر از تو ممنونم
۱۴ فروردین ۱۳۹۱در ۲۳:۲۰
سلام.خوبی؟
مررررررسی که به وبم سر زدی.وب زیبا و جالبی داری
موفق تررررررر باشی
شب خوووووش