نام من عشق است

شبی با بید می رقصم، شبی با باد می جنگم
که چون شب‌بو به وقت صبح، من بسیار دلتنگم

مرا چون آینه هر کس به کیش خود پندارد
و الّا من چو می با مست و هشیار یکرنگم

شبی در گوشه ی محراب قدری ربّنا خواندم
همان یک بار تار موی یار افتاد در چنگم

اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست
که من گریانده‌ام یک عمر دنیا را به آهنگم

به خاطر بسپریدم دشمنان! چون نام من عشق است
فراموشم کنید ای دوستان! من مایۀ ننگم

“مرا چشمان دل سنگی به خاک تیره بنشانید”
همین یک جمله را با سرمه بنویسید بر سنگم 

شاعر: علیرضا بدیع

انتشار یافته توسط شاهین در یکشنبه 13 شهریور 1390 با موضوع شعرهای عاشقانه
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۲۶ دیدگاه

  1. خوب بود ولی احساس میکنم می تونست بهتر از این باشه

  2. باز هم دلتنگم

    ز حال من اگر پرسی ، جز دوری ملالی نیست

    ملالی هم اگر باشد ، تو خوش باشی خیالی نیست

    نمی دانم که در خاطر بری نام مرا یا نه

    ولی این را بدان هرگز خیالم از تو خالی نیست
    =; =; @};- @};- @};- @};-

    • سلا من تازه عضو این سات شدم دلتنگ اینم که میخوام شعر عاشقونه بشنوم میشه
      با بنده دوست بشم شما؟ :x

  3. kheyli zibast mamnoon

  4. قشنگن :x

  5. دختر بارونی گفته:

    ۱۵ شهریور ۱۳۹۰در ۰۱:۳۴

    شعر زیبایی بود….

  6. خیلی خوب بود. [دست زدن]

  7. بسیار زیبا ممنون @};-

  8. زیباست این حال و روز ما انسانهای ناسپاس است (به امید موفقیت شما)

  9. سلام،من تازه عضو عاشقانه ها شدم ،شعر خیلی قشنگ ونازی بود،مخصوصااین بیتش
    شبی در گوشه ی محراب قدری ربّنا خواندم
    همان یک بار تار موی یار افتاد در چنگم
    واقعا پرازحسِ…
    راستی شاعرش کیه؟
    نه ،شاعر مهم نیست مهم حرف یه آدمه ،که بیشتر شعر ها پرازحرفن……..