مرا به خانه ام ببر
شب آشیان شبزده، چکاوک شکستهپر
رسیدهام به ناکجا، مرا به خانهام ببر
کسی به یاد عشق نیست، کسی به فکر ما شدن
از آن تبار خودشکن تو ماندهای و بغض من
از این چراغ مردگی از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست
مرا به خانهام ببر که شهر، شهر یار نیست
مرا به خانهام ببر ستاره دلنواز نیست
سکوت نعره میزند که شب ترانهساز نیست
مرا به خانهام ببر که عشق در میانه نیست
مرا به خانهام ببر اگر چه خانه، خانه نیست
از این چراغ مردگی از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست
مرا به خانهام ببر که شهر شهر یار نیست
۲۱ آذر ۱۳۹۲در ۱۹:۱۷
مرا به خانهام ببر ستاره دلنواز نیست
سکوت نعره میزند که شب ترانهساز نیست
۲۲ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۱۶
۲۱ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۴۷
چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست
دلم گرفت
مرسی
۲۲ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۱۵
خواهش
۲۱ آذر ۱۳۹۲در ۰۰:۲۳
ممنون عالی بود
۲۲ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۱۴
خواهش
۲۰ آذر ۱۳۹۲در ۱۹:۴۶
بازم یه ترانهی زیبا
سپاس
با اجازه عکسشو ذخیره کردم.. خیلی دوسش دارم
۲۲ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۱۳
خواهش
۲۰ آذر ۱۳۹۲در ۱۹:۱۱
خیییییییییلی قشنگ بود
گریم گرفت
۲۲ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۱۲
۲۰ آذر ۱۳۹۲در ۱۹:۱۰
سلااااام آقا شاهین
خیلی خیلی قشنگ بود
ممنونم و خسته نباشید یه عالمهه
۲۲ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۲۰
سلام گلسار جان
خواهش می کنم عزیز، سلامت باشی یه عالمه!
۲۳ آذر ۱۳۹۲در ۱۸:۱۶
میسی یه عالمه!!!
۲۰ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۲۰
سلام به همه بچه های عاشقانه ها
خیلییییییی خیلییی زیبا بود .من که خیلی حال کردم با این شعر
۲۲ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۱۹
سلام..
۲۳ آذر ۱۳۹۲در ۱۴:۳۶
سلامی به بلندای قامت آسمان و سلامی به غربت روزهای دور از مادر.سلام روی ماهت داداش شاهین
۲۰ آذر ۱۳۹۲در ۱۴:۲۶
مرا به خانه ام ببر اگر چه خانه خانه نیست
۲۲ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۱۸
۲۰ آذر ۱۳۹۲در ۱۰:۳۴
بسیار زیبا بود…
۲۲ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۱۷
۲۰ آذر ۱۳۹۲در ۰۰:۳۳
بینهایت زیبا بود
هم ترانه ی انتخابیتون که محشر بود
و هم عکسش که نمیدونم چطوراز حس قشنگی که با دیدنش داشتم بگم
ممنونم
۲۲ آذر ۱۳۹۲در ۱۵:۱۷
خواهش می کنم عزیز