زهر شیرین
تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق،
که نامی خوشتر از اینت ندانم.
وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری،
به غیر از زهر شیرینت نخوانم.
تو زهری، زهر گرم سینهسوزی،
تو شیرینی، که شور هستی از توست.
شراب جام خورشیدی، که جان را
نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست.
بسی گفتند: – «دل از عشق برگیر!
که: نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است، اما … نوشداروست!
چه غم دارم که این زهر تبآلود،
تنم را در جدایی میگدازد
از آن شادم که در هنگامهی درد،
غمی شیرین دلم را مینوازد.
اگر مرگم به نامردی نگیرد:
مرا مهر تو در دل جاودانیست.
وگر عمرم به ناکامی سرآید؛
تو را دارم که مرگم زندگانیست.
۷ شهریور ۱۴۰۲در ۱۸:۴۹
من عاشق این شعر هستم چون شاعر زهر عشق که مایه بالندگی هست باور کرده است.
۱۷ مرداد ۱۳۹۸در ۲۳:۳۶
از آن شادم که در هنگامهی درد،
غمی شیرین دلم را مینوازد.
لایک
۲۳ شهریور ۱۳۹۳در ۲۳:۰۹
۲۴ اسفند ۱۳۹۱در ۰۷:۵۵
قرمز سرخ قرمز سرخ قرمز سرخ
۱۷ شهریور ۱۳۹۲در ۱۲:۱۹
۱۵ اسفند ۱۳۹۱در ۲۳:۱۸
چه غم دارم که این زهر تبآلود،
تنم را در جدایی میگدازد
حال این روز های من …!!!!
۱۷ شهریور ۱۳۹۲در ۱۲:۱۸
۱۵ بهمن ۱۳۹۲در ۲۱:۳۹
چه غم دارم که این زهر تبآلود،
تنم را در جدایی میگدازد
منم بگم حال اینروزام اینجوریه لوس میشه؟؟
۱۵ دی ۱۳۹۱در ۱۹:۱۸
عشق:زهر شیرین…
خیلی زیبا بود ممنون اقا شاهین
۱۵ دی ۱۳۹۱در ۲۱:۲۶
خواهش
۲۹ مهر ۱۳۹۱در ۲۲:۰۰
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوایی سر کویش پر و بالی بزنم
شاهین عزیز شعرت خیلی قشنگ بود . با چشمای اشک آلود خوندمش . من یاد خاطراتم انداخت . ازت ممنونم … برام دعا کن خواهش میکنم دعام کن …. درسا
۱ آبان ۱۳۹۱در ۰۰:۲۷
۱۸ آذر ۱۳۹۳در ۲۳:۳۵
برا منم دعا میکنی؟ [دعا کردن]