روزهای کودکی
میخواهم برگردم به روزهای کودکی..
آن زمانها که پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطهى زمین، شــانههای پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـیام بودند
تنـها چیزی که میشکست، اسباببـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود!
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴در ۱۵:۴۶
چقد قشنگ….
۱۶ فروردین ۱۳۹۴در ۱۵:۲۰
۱۳ دی ۱۳۹۳در ۱۶:۲۲
بسیار زیباست . واقعا ممنونم
۲ دی ۱۳۹۳در ۲۲:۱۸
۲۰ آذر ۱۳۹۳در ۱۱:۰۰
واقعا کاش میشد برگشت دلم برای خود کوچولوم واسه بابام تنگ شده
۱۳ مهر ۱۳۹۳در ۱۶:۵۶
کاش میشد برگشت
۱۱ شهریور ۱۳۹۳در ۱۷:۱۲
دلم تنگه واسه همه اون سادگی ها که به راستی معنای واقعی زندگی بود
۱۱ مرداد ۱۳۹۳در ۰۰:۵۳
انسان موجود عجیبی است.زمانی که کودک است آرزوی بزرگ شدن را دارد وزمانی که بزرگ میشود آرزوی برگشتن به دوران کودکی را دارد…….. :-?
۲ مرداد ۱۳۹۳در ۱۲:۵۸
خیلی عالی بود
۱۷ تیر ۱۳۹۳در ۰۲:۵۶
کاش واقعا میشد برگردیم کااااااااااااش