دوباره صدایم کن

نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.

بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرهمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..

ارسالی توسط مریم

انتشار یافته توسط شاهین در یکشنبه 12 تیر 1390 با موضوع دل‌نوشته‌ها
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۱۵ دیدگاه

  1. شاید باورتون نشه ولی موهای تنم سیخ شد.
    خوب بود و راز دل عاشقا رو برملا کرد…

  2. زیبا بود……..حرف دلم!

  3. مریم خانم دل نوشت ات عالیه …
    دوباره صدایم کن …
    تا پاییز دیگر سراغمان نیاید
    وبودنمان را به رخ پاییز بکشیم…

  4. سلام مریم جان خیلی قشنگ بود….
    آن نیمکت را خوب یادم می آید … نظاره گر عاشقی ما بود همه پچ پچ ما را می دانست…
    پاییز تمام شد و بید مجنون برگ هایش را درجشن عشق ما شادباش کرد و بر سرمان ریخت
    و اکنون …
    من مانده ام و یک بید بی برگ و یک نیمکت خالی از من وتو …
    رد پایم روی برف ها باقی مانده است، منم تنها … نمیدانم تو کجایی اما
    شاید با یکی دیگر نیمکتی دیگر را دفتر خاطرات عاشقی ات ساخته ای … نمیدانم…
    برو دیگه از خاطراتم … دیگه حتی نمیخواهم اسمت را به یادم بیاورم…
    می خواهم دوباره عاشق شوم اما این بار عاشق خودم نه دیگری …
    پاهایم در برف فرو می رود ….لبخند می زنم …. سر می خورم … و باز می خندم …
    شاخه بیدی دست مرا می گیرد…حس میکنم بار دیگر عاشقی را …
    واکنون …
    من مانده ام و یک بید مجنون پربرف و یک نیمکت …
    رد پایم روی برگ ها باقی مانده است ، منم هستم و خدا ….
    قدم می زنیم و نیمکت با نگاهش خاطراتم را مینویسد بر قلبش
    تا بر عالم ثابت کند … عشق بی کران خداست…

  5. مزخرف بود البته ببخشیدا

  6. 'نرگس' گفته:

    ۲ مهر ۱۳۹۰در ۲۳:۲۵

    از من دوری! اما…. به تو اندیشیدن را عادتی ساخته ام بهر تنهایی خویش….
    خیلی قشنگ بود…

  7. از اینکه دارای احساس پاکی هستی مسرورم.اشعار حافظ و نظامی می تواند راهنمای خوبی برای بیان عواطف باشد.از عاشقانه های ادبیات الهام بگیرید. @};-

  8. قشنگ بود داداشی :)
    خیلی قشنگ بود
    خسته نباشید @};-

  9. عالی بودگلم خیلی خوشم اومد لینکت کردم بهم سر بزن نظر بده بیا باهم بلینکیم =; =; [دست زدن] [دست زدن]
    بیای نظر بده

  10. ممنون زیبا بود