با عشق زندگی کن
شخصی بود که تمام زندگیاش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود و وقتی از دنیا رفت همه میگفتند به بهشت رفتهاست. آدم مهربانی مثل او حتماً به بهشت میرفت. در آن زمان بهشت هنوز به مرحله کیفیت فراگیر نرسیده بود. استقبال از او باتشریفات مناسب انجام نشد دختری که باید او را راه میداد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت، او را به دوزخ فرستاد. در دوزخ هیچ کس از آدم دعوتنامه یا کارت شناسایی نمیخواهد، هرکس به آنجا برسد میتواند وارد شود.
آن شخص وارد شد و آنجا ماند. چند روز بعد، ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه پطرس قدیس را گرفت پطرس که نمیدانست ماجرا از چه قرار است پرسید چه شده است؟ ابلیس که از خشم قرمز شده بود گفت: آن شخص را که به دوزخ فرستادهاید آمده و کار و زندگی ما را به هم زدهاست؛ از وقتی که رسیده نشسته و به حرفهای دیگران گوش میدهد، در چشمهایشان نگاه میکند و به درد و دلشان میرسد حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت وگو میکنند، یکدیگر را در آغوش میکشند و میبوسند. دوزخ جای این کارهانیست! بیایید و این مرد را پس بگیرید.
وقتی راوی قصهاش را تمام کرد با مهربانی به من نگریست و گفت:
«با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادی،
خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند»
پائولو کوئلیو
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۱۱:۰۹
هی مترسک کلاه را بردار ما کلاغان دگر عقاب شدیم….
همه چی تون عالیه بوسسسسسسس
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۱۵:۴۵
مرسی از دیدگاهت عزیزم
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۱۳:۳۸
خیلی خوشم اومد ممنون ……
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۰۹:۲۹
خواهش میکنم، خوشحالم خوشتون اومده!
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۲۰:۲۵
خیلی قشنگ بود خیلیا
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۰۹:۲۹
مرسی عزیزم
۳۰ فروردین ۱۳۹۲در ۱۲:۰۲
عالی
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۰۹:۲۸
مرسی از نظرت عزیزم
۲۶ فروردین ۱۳۹۲در ۱۲:۴۰
معرکه !
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۰۹:۲۸
۱۵ فروردین ۱۳۹۲در ۱۵:۳۳
خیلی عالی بووووووود
من خیلی خوشم اومد …..ممنون مامانی
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۰۹:۲۸
خواهش میکنم دختر عزیزم
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۱۱:۰۱
راستی با کمی تاخیر روزت مبارک مامانییی
۱۴ فروردین ۱۳۹۲در ۱۷:۴۸
بسیار زیبا
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۰۹:۲۷
ممنونم
۱۱ فروردین ۱۳۹۲در ۲۱:۱۴
:-o
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۰۹:۲۷
۱۰ فروردین ۱۳۹۲در ۲۳:۵۰
فوق العاده بود واقعا زیبا بود کارت حرف نداره باران جان
۱۱ فروردین ۱۳۹۲در ۱۲:۰۵
خواهش میکنم مرسی از دیدگاهت عزیزم
۵ فروردین ۱۳۹۲در ۲۲:۱۱
باران جان مطلب قشنگی بود ممنون اما …………نمیدونم چی بگم
۱۱ فروردین ۱۳۹۲در ۱۲:۰۵
خواهش عزیزم