بانوی خیال
شبا مستم ز بوی تو.. خیالم بازه روی تو
خرامون از خیال خود.. گذر کردم ز کوی تو
بازم بارون زده نم نم.. دارم عاشق می شم کم کم
بذار دستاتو تو دستام.. عزیز هر دم، عزیز هر دم
گناه من تویی جادو.. نگاه من تویی هرسو
نرو از خواب من بانو.. تویی صیاد منم آهو
شب تنهایی زار و.. کسی هرگز نبود یار و
خراب یاد تو بودم.. تو بردی از نگات مار و
بازم بارون زده نم نم.. دارم عاشق می شم کم کم
بذار دستاتو تو دستام.. عزیز هر دم، عزیز هر دم
۱۷ شهریور ۱۳۹۳در ۱۱:۴۱
عالیه
۸ تیر ۱۳۹۳در ۰۴:۱۵
عاشقشم
۳ اردیبهشت ۱۳۹۳در ۰۲:۱۹
پراز آرامش و عشق مثله همیشه♡♡♡
۹ فروردین ۱۳۹۳در ۱۳:۴۷
سلام
عالی بود
سپاسگزارم
۲۸ مهر ۱۳۹۲در ۱۷:۵۵
واقعا چه قدر این ترانه زیباست
۱۰ آبان ۱۳۹۱در ۲۱:۵۱
۱۱ تیر ۱۳۹۱در ۱۰:۲۴
باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه
خانه ام کو؟
خانه ات کو؟
آن دل دیوانه ات کو؟
روزهای کودکی کو؟
فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟
پس چه شد دیگر کجا رفت؟خاطرات خوب و رنگین
در پس آن کوی بن بست
در دل تو آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز؟
غرق در غم های امروز یاد باران رفت از یاد آن روزها رفت بر باد
۳۰ خرداد ۱۳۹۱در ۰۲:۳۵
وای باران … باران …
شیشه پنجره را باران شست
از دل من
اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟!
می میرم برای بارووووون
۳ خرداد ۱۳۹۱در ۱۷:۱۶
بارونو دوس دارم هنوز چون تورو یادم میاره
حس میکنم پیش منی وقتی که بارون می باره
بارونو دوس دارم هنوز بدون چتر و سر پناه
وقتی که حرفای دلم جا میگیرن توی یه آه…
مرسی
بارونه دیگه…چی بگم؟؟عالی!
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۲:۳۶
غزلهای بی حجاب
شکسته بغض غزل های ناب در چشمم
سکوت وسوسه جوی سراب در چشمم
که واژه های نگاهم دوباره لبریزند
دعای شوم تو شد مستجاب در چشمم
دلم به دام هوس های بد گرفتار است
چرا که آمده ای بی حجاب در چشمم
حریم لخت غزلهای چشم تو این بار
برای هر غزلی شد شراب در چشمم
که بوسه بوسه غزل را دوباره می سازم
نشسته قافیه هایی خراب در چشمم
نگاه سرد مرا باز هم تحمل کن
دوباره جای خودت را بیاب در چشمم
اگر کنار غزلهای من نمی خوابی
بیا برای همیشه بخواب در چشمم
اسماعیل زارع