رز صورتی
واسهت چند تا شمع روی میز روشنه.. کنارش یه شاخه رز صورتی
یکم اونطرفتر منم که میخواد.. تورو داشته باشم به هرقیمتی
پس پنجره فصل پائیزیه.. داره دست تکون میده ابرسیاه
هوا سردو غمگین و بارونیه.. درست مثل من توی این لحظهها
نمیدونی دلتنگی خیلی بده.. نمیخوام ازت دوربشم بیش ازین
بیا بگذر از این همه فاصله.. بیا ساعتی پیش قلبم بشین
کنارم بشین با تو حالم خوشه.. بذار عطر تو باشه تو این فضا
بذار اون رز صورتی تازه شه.. بذار که جدایی بشه روسیا
ترانهسرا: اعظم هاشمی
۲۳ مرداد ۱۳۹۳در ۲۳:۵۴
عزیزم ترانه زیبایی بود
دوستش داشتم
امیدوارم الان لحظات خیلی خوشی داشته باشی [دعا کردن] [دعا کردن] [دعا کردن]
۲۱ آذر ۱۳۹۱در ۱۱:۱۸
انگار هر دوره ۹ ساعت و ۹ روز و ۹ ماه و ۹ سال یه بار دلتنگی یا تنهایی سراغ آدما میاد
چه بدونم منکه تجربه کردم
۲۱ خرداد ۱۳۹۱در ۱۰:۰۸
سلام چطور میشه با خانم اعظم هاشمی ارتباط داشت؟
۶ بهمن ۱۳۹۰در ۲۲:۴۳
زندگی را دور بزن و آن گاه که بر تارک بلند ترین
قله ها رسیدی، لبخند خود را نثار تمام سنگریزه
هایی کن که پایت را خراشیدند
عالی بود. لذت بردم
۲۶ دی ۱۳۹۰در ۱۶:۰۸
به پندارتو:
جهانم زیباست!
جامه ام دیباست!
دیده ام بیناست!
زبانم گویاست!
قفسم طلاست!
براین ارزد،که دلم تنهاست؟
۲۵ دی ۱۳۹۰در ۰۱:۳۴
باز باران شروع به باریدن کرد در فصل زیبای پاییز و من در اتاقم نشسته ام .دانه های باران به شیشه
میخورد و مرا از فرو رفتن به افکارم باز میدارد.به من میگوید باز آ و به من بنگر … به صفای دل من.
به غلتانی تموم ابعادم وبه برخورد بدون پروای من به شفافیت شیشه بنگر ..به نوازش دلها بنگر ..
و دیگر به هیچ نیندیش.عشق در کمین است .آرامش بر قلبت چیره میشود و باز خدا تو را میبوسد…
دوست دارم نظراتتونو درمورداین شعربدونم :-/