به او بگویید
ریحانه: علی عزیزم میدونم که هیچ وقت قرار نیست این متن رو حتی بخونی ولی از اونجا که ما برای هم ممنوع شدیم میتونم فکر کنم که ممکنه بخونیش هر لحظه دیدنت حتی اگه یک نظر از دور هم باشه باعث [...]
مریم: عاشقانه ها تولدت مبارک..
محمد: ارغوانم عزیز دل محمد هیچ وقت دوست نداشتم کاری کنم که باعث ناراحتی توبشه دوست نداشتم هیچ وقت آزرده خاطر بشی نمیخاستم غمگین ببینمت.قربونت بشم دورت بگردم بخاطر تموم اشتباهایی که کردم و بخاطر تموم کارایی که باید میکردم [...]
لیلا: ادیبم،با ادب من ،با حیای من ،میدونم که حتی بهم فکرم نمیکنی،میدونم که ممکنه حتی یکی دیگه رو دوست داشته باشی ،میدونم که رسیدنم بهت جزو محالاته ،ولی نمی تونم فراموشت کنم ،دیشب خوابتو دیدم ،خودمو الکی با این خوش [...]
مهدی: بهار تولدت مبارک شاید اینو نبینی ولی همیشه بیادتم خیلی وقتا بی اختیار اسمتو بلند پیش خودم میگم هر میشنوه فک میکنه دیوونه شدم.
مهدی: سلام فاطمه جان من خیلی بابت رفتارهایی که داشتم پشیمونم و عذرخواهی می کنم خودت میدونی چقدر دوست دارم و چه قدر برام مهمی و ارزش داری
عباس: لیلا عاشقتم معذرت میخواهم لطفا منو ببخش دوستت دارم
محمدکاظم: فاطمه جانم خیلی دلم تنگ شده چرا رفتی من دارم دیوونه میشم تو که میدونستی چقد دوست دارم چقد بهت وابستم گفتم بودنت چقد حالم رو خوب میکنه دیگه تنها نیسم درست وقتی اینا رو میدونستی رفتی من چکار کنم [...]
سعید: الهه سلام. نیستی ؟ یا نخواستی باشی ؟ نمیدونم. ولی من هر روز با تو زندگی میکنم دوست دارم. همین 😏
مسعود فرزانه: فرزانه ی من با تموم وجودم دوسسستت دارم و عااااااشقتمممممم کاش میتونستم زودتر تو رو کنارم داشته باشم ❤️
مطالب توصیه شده
آثارشان را بخوانید
- احسان حائری
- احمد شاملو
- اردلان سرفراز
- افشین مقدم
- افشین یداللهی
- امیر ارجینی
- ایرج جنتی عطایی
- بابک صحرایی
- حسین پناهی
- حسین منزوی
- حمید مصدق
- رهی معیری
- روزبه بمانی
- زهرا عاملی
- سروش دادخواه
- سمانه گل محمدی
- سهراب سپهری
- سیامک عباسی
- شاهین سادات ناصری
- عبدالجبار کاکایی
- علی بحرینی
- علی پهلوان
- علی شریعتی
- علیرضا بدیع
- فاضل نظری
- فروغ فرخزاد
- فرید احمدی
- فریدون ایل بیگی
- فریدون مشیری
- قیصر امین پور
- گروس عبدالملکیان
- مازیار فلاحی
- محمدحسین بهجت تبریزی
- محمدرضا شفیعی کدکنی
- محمدعلی بهمنی
- مریم اسدی
- مریم حیدرزاده
- مهدی اخوان ثالث
- مهدی حمیدی شیرازی
- مهدی فرجی
- مهدیه عرب
- مونا برزویی
- نادر ابراهیمی
- هوشنگ ابتهاج
- یاحا کاشانی
- یغما گلرویی
۲۸ تیر ۱۳۹۲در ۱۷:۵۸
آفرین
واقعا هم زندگی زیباست اگر زیبا ببینیم
۲۴ تیر ۱۳۹۱در ۲۰:۱۹
وای میام این صفحه انگار گذشته سیاهمو نشونم داده باشی
فک کنم قبلا یه جورایی از روی شعرتون استاد نوشته بودم که بازگشت به عقب…
روم سیاه واقعا هنوز شرمندم
و اینکه شما هیچی نگفتید بدتر منو خجالت زده کرد
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۳:۲۳
آهان حالا فهمیدم فک کنم منو الی کشیدیم به داداشمون
چه شعر قشنگی با دو بیت کلی حرف زدی آفرین
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۴:۰۲
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۵:۵۹
باز شما ازین تحفه های درویش به من دادن دهه غیراز این تحفه چیزه دیگی نیست بدین
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۲۲:۰۳
خانه ای متروکه در سرزمینی دوردست
خانه نام اشنای شعر
سوت وکورو شکسته
بدون پلاک زندگی
لاجرم با شمعی که شبهایش را روشن خواهد کرد که شعر بگوید
نه گویی تنهاست
شمع خانه اش را کسی روشن نخواهد کرد
ببین
حسادت طوفان چه کرد با او
شیشه های عشقش را شکست
دیگر شعر نخواهد سرود
(بابایی اینو واسه قالب وبلاگشون زدم)
++++++++++++++++++++++++++++
و من دوباره گم میشوم درکوچه ی تنهاییم
نمیدانم چرا کوچه ی تنهایی من انتها ندارد
یا اگر دارد به خانه متروکه غم میرسد؟
وان گاه است که از همه کوچه ها بیزار میشوم
از خودم بیزار
کاش بر روی کوچه تنهاییم نوشته بود
ورود ممنوع
نه
اگر بن بست بود هم کافی بود.
اینا هیچکدوم ادبی نیستند پس زیاد سخت نگیرید بابا شاهین
دیگه همینقدر بسه بقیشون که بازگشت به عقب
پاکشون کرد
حالا اگه دیگر اشعارتون باعث شد بتونم یه چیزی بگم واستون میارم
این روزها اصلا حوصله نوشتنم نیست با خودم
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۲۱:۵۷
۲ خرداد ۱۳۹۱در ۰۰:۲۷
پس میدونید این شلوغ بازیا کار من بوده؟
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۲۱:۵۷
بابا شاهین
یه قسمت از دفترم اسمش هست نجواهای کودکانه من با پاییز اگه تکراری میارم که تو وب دیگه گذاشتم واسه اینه کپی پیست کارمو راحتتر میکنه تا یه قسمت دیگشو بیارم
اگه کودکانه نام سر دفتر این بخش هست چون مثل یه بچه صادقانه با پاییز حرف زدم
این دیگه ادبی نیست و محتواش با دست نوشته ها -حرفهایی از جنس من-حیاط خلوت دلم فرق داره
اعترافات کودکانه برای پاییز:
سلام
داره کم کم بوی بهار میاد بوی تولدی دوباره ولی من بهارو دوست ندارم من پاییزو بیشتر دوست دارم نه به خاطر اینکه فصل تولدمی ها نه
حس میکنم بهت توی فصلها بیشتر ظلم شده یه جور غریبی یه جور تا میای همه با یه لحنی میگن دوباره اومدیکه با این هوای دلگیرت با این غمی که با خودت میاری
شاید به خاطر همین تنها بودنت بهت میگن بهار عاشقان
واسه همین تنها بودنتت که من عاشقتم
بهم کفتی ازاین عنوان خوشت میاد چون بهار بهت حسودیش میشه که تو مال عاشقایی
ولی نمیدونی چرا عاشقام تا چششون به بهار میفته پاییزو یادشون میره بهم گفتی با اینکه دل خودشون شکسته ولی دل تو رو هم میشکنن اره پاییزم رسم ما ادما دل شکستن فراموش کردن بهم گفتی دوست داری واسه یه بارم شده نغمه های پرنده های مهاجرو بشنوی حالا من میخوام با اجازت بشنوم ضبط کنم وقتی برگشتی با هم گوش کنیم
اومدم بهت بگم من هنوز به یادتم به یاد اون اسمون دلگیرت به یاد خش خش برگایی که زیر پای عابران تنها پهن میکنی تا از شنیدن صداش لذت ببرن
به یاد غروبای قشنگت به یاد غارغار کلاغات هیچکی نمیتونه تو رو از یاد من ببره حتی بهار با زیباییهاش
اومدم بگم پاییز جونم یه وقت غصه نخوری ها اگه تو نباشی بهارم معنی نداره رنگ نداره توی این روزا که همه به پیشواز بهار میرن یاد روز بدرقه تو افتادم هیچکی نیومده بود همه به فکر شب یلدا بودن حواسشون بهت نبود . قلبت شکست میدونم چه قد منتظرشون بودی و دوباره زخمی ت وغمگینتر از گذشته رفتی انقدر غمگین که نمیدونم وقتی برگردی چه قد شکسته شدی …
دلم خیلی هواتو کرده منتظرت میمونم منتظر حرفایی که واسم میاری
اینو هم در جا نوشتم قبل عید تو وبلاگی که محتواش طوری بود که بنویسم البته از زبان کسی که متولد پاییزه
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۰۰:۵۶
قشنگ بود عزیزم؛ اما سعی کن مخاطب رو توی جملات ثابت نگه داری (خواننده یا پاییز؟)
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۴:۱۷
مخاطب که پاییزه :-?
چون حرفهای کودکانهی که با پاییز ردوبدل میشه
این نامه بود واسش ولی خوب بعضی وقتا میشه گفت وگو
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۴:۴۷
مخاطب جمله اولت پاییز نیست!
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۶:۲۷
درستش اینه خوب بابا شاهین خوب حواستون هست
میشنوی داره کم کم صدای پای بهار میاد بوشو حس میکنی تو هم مثل من
ولی من دوسش ندارم خودتم میدونی من تو رو که پاییزمی بیشتر دوست دارم
درست شد حالا بابا شاهین؟حالا نمرم چند شد این همه متن گذاشتم؟
فک کنم به ۲۵/۶ رسیده باشم او کو تا ۲۰
الانا بابایی میگه افرین دختر زرنگم خودتم میدونی :-/
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۷:۰۴
آورین!
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۷:۴۰
#:-s #:-s
پس کوششم بی فایدست درست بشنو نیست قلمم #:-s
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۷:۴۳
گفتی درست شد؟
گفتم آورین.
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۸:۰۴
انقدر دوست دارم دوباره برم کل صفحات تموم برگها رو ورق بزنم کامنت بذارم شلوغ کاری کنم
اما دختر بدون باباش هیچ جا نمیره دیگه حسش نیست
کاش میشد همونی باشم که میخواهم اینم اخرین گلم واسه شما
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۸:۱۵
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۸:۰۸
بابا شاهین
میشه چند تا کتاب خوب معرفی کنید تا اطلاعتم بره بالا ۵ تایی باشه اطفا
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۸:۱۵
در چه زمینه ای؟
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۸:۲۲
در زمینه نوشتن یکیش باشه گفتید مطالعتو ببر بالا
هر چی باشه جز عشق و تاریخی
کتابای خوبی باشن تعدادش مهم نیست صفحاتشم مهم نیست
همه رو میخونم
ولی درک وفهمم ببره بالا
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۳:۳۸
می تونی کتاب های ذن در هنر نویسندگی و راه داستان رو مطالعه کنی.
در ضمن نه تنها مطالعه کتاب، بلکه مطالعه وبلاگ های مینیمال، مشاهده فیلم ها و الهام گرفتن از دیالوگ های اون ها هم می تونه بهت کمک کنه.
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۸:۲۵
کتابایی که خودتون مودرد علاقتون بوده رو هم بگید
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۳:۲۱
خیلی قشنگه عزیزم چه لطیف و زیبا