وای از سکوت تو

نبض مرا بگیر، نبضم نمی‌زند
انگار مرده‌ام، انگار رفته‌ام
در برزخی که تو
آرام خفته‌ای

با چشم‌های باز، خوابیده‌ای ولی
این بار چشم تو، بیمار و خسته نیست

چشمان باز تو، لبخند می‌زند
اما سکوت تو، حرفی نمی‌زند

بیدار شو بخند، بیدار شو ببین
اشک مرا بشوی، نبض مرا بگیر

نبضم نمی‌زند، انگار مرده‌ام
شاید سکوت تو تنها مقصر است

در این کویر عشق، ما جانمان یکی است
وای این سکوت تلخ، پایان زندگی است

حرفی نمی‌زنی، نبضت نمی‌زند
انگار مرده‌ای، بی‌تاب می‌شوم
فریاد می‌زنم
وای از سکوت تو.. وای از سکوت تو

 
سکوت عشق مرگ
انتشار یافته توسط سمانه گل‌محمدی در سه شنبه 26 دی 1396 با موضوع شعرهای عاشقانه
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۹ دیدگاه

  1. عالی خیلی دوست داشتم

  2. عالی بیسیار دلنشین

  3. فوق العاده بود.احسنت

  4. خیلی قشنگ بود مرسی :)

  5. حرفی نمیزنی، نبضت نمیزند
    انگار مرده ای
    بی تاب می شوم
    فریاد میزنم
    وای از سکوت تو…وای از سکوت تو
    :(

  6. وای از سکوت تو .. زیبا بود .. مرسی @};- @};-

  7. خوب بود مرسی :)

  8. خیلی عالی بود. مرسی [دست زدن]