یک جفت کفش طلایی

روزی دخترکی که در خانواده ای بسیار فقیر زندگی می کرد از خواهرش پرسید مادرمان کجاست؟
خواهر بزرگش پاسخ داد که مادر در بهشت است؛ دخترک نمی دانست که مادر آنها به دلیل کار زیاد و بیماری صعب العلاج، چشم از جهان فرو بسته بود.

کریسمس نزدیک بود و دخترک مدام در مقابل ویترین یک فروشگاه کفش زنانه لوکس می ایستاد و به یک جفت کفش طلایی خیره می شد. قیمت کفش ۵۰ دلار بود و دخترک افسوس می خورد که نمی تواند کفش را بخرد. 

کریسمس فرا رسید و پدر دو دختر که در معدن کار می کرد مبلغ ۴۰ دلار را برای هر کدام از بچه ها کنار گذاشت تا این که در هنگام تحویل سال به آنها داد. دخترک بسیار آشفته شد و فردای آن روز سریع کیف و کفش قدیمی اش را به بازار کالا های دست دوم برد و آن را با هر زحمتی که بود به قیمت ۱۰ دلار فروخت؛ سپس فورا به سمت کفش فروشی دوید و کفش طلایی را خرید. در حالی که کفش را به دست داشت، پدر و خواهرش را راضی کرد تا او را تا اداره پست همراهی کنند. وقتی به اداره پست رسیدند، دخترک به مأمور پست گفت که لطفاً این کفش را به بهشت بفرستید. مأمور پست و خانواده دختر سخت تعجب کردند؛ مأمور با لبخند گفت که برای چه کسی ارسال کنم؟ دخترک گفت که خواهرم گفته مادرم در بهشت است من هم برایش کفش خریدم تا در بهشت آن را بپوشد و در آنجا با پای برهنه راه نرود، آخر همیشه پای مادرم تاول داشت..

با تشکر از محسن برای ارسال این داستان

انتشار یافته توسط شاهین در دوشنبه 15 اسفند 1390 با موضوع داستان‌های کوتاه
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۶۸۵ دیدگاه

  1. خدایا مهربونم
    از دیروز تصمیم داشتم امروز دوباره برات بنویسم و باهات دردودل کنم ولی وقتی گندم و دیدم که اینقدر ناراحته پشیمون شدم امروز ازت می خوام که آرزوهای تمام بچه های عاشقانه هارو براورده کنی به هرنحوی که صلاح می دونی همونجور که همشون برای من دعا کردن و تو بدترین شرایط که من به اینجا اومدم به من امید دادن خدایا من بنده حقیر ازت می خوام به همشون کمک کنی چون همه عاشق تو هستن که اینجا اومدن از دریای محبتت ما را بی نصیب نذاراگه بخوام بازم برات بنویسم دل دنیا دنیا باهات حرف داره ولی امروز دوستای من مهمترند مواظب هموشون با ش (گندم ، عسل ، باران ، هادی ، نازنین بانو ، مرتضی،آیه و……………………………………… آرزو ) %%-

    • قربنه دله مهربونت بشمممممم منن عزیزکم :x :x :x :-*
      بزرگ ترین آرزوه من برآورده شدن آرزو های توئه گلممممم ایشالا خدا صدامو بشنو
      کلیی دوست دارم آرزو جونم

      دلم گرم خداوندیست ، که با دستان من گندم برای یا کریم میریزد!

      چه بخشنده خدای عاشقی دارم ، که میخواند مرا ، با آنکه میداند گنهکارم!

      دلم گرم است ، میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم

      برایت من خدا را آرزو دارم

      • نازنین عزیزم
        سلام، دوست خوبم و ممنون از محبتت نسبت به من از اینکه شمافعالین خیلی خوشحالم بابد منو ببخشید که کمتراینجام ولی بدونید که به یاد همتون هستم به لطف خدا و تو عزیزم یکم سرم خلوت شه منم میام خیلیییییی دوست دارم
        :-*

    • سلام آرزو جان @};- دل بزرگی داری اینقدر بزرگ که بهت حسودیم میشه. تو بزرگی کردی و ننوشتی حالا به جای تو من برات می نویسم:
      یا من اسمه دواء و ذکره شفاء.
      امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السو
      برای شفای همسرت با تمام وجودم دعا می کنم هم برای تو و هم برای گندم
      و به هر دوتون میگم:
      به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری
      بسا کسا که به روز تو آرزومند است
      اینقدرا بی گناه نیستم که به برآورده شدن دعای خودم مطمئن باشم ولی خدا بهم یاد داده که هرگز از رحمتش نا امید نشم ( ولا تکن من القانطین) پس با دلی پر از امید براتون دعا میکنم @};- @};- @};- @};- @};-
      ای دل ارسیل فنا بنیاد هستی برکند
      چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

      • خیلی ممنون عمه جون منم واست دعا میکنم که هر چی از خدا میخوای بهت بده @};-

      • الناز جونم
        نمی دونم چه جوری ازت تشکر کنم که لایق مهربونیت باشه عزیزم من اینقدراکه تو می گی خوب نیستم به من لطف داری ، از اینکه اینقدر صادقانه برای خواهرت دعا می کنی ممنون ، می خوام بهت بگم از دعاهای شماست که امروز خدا جواب دل شکسته منو داده، شرایطم سخت بود ولی با وجود شما مهربونا وخدای مهربونمون داره روزهای سخت کم کم به پایان میرسه دوست دارم
        مهربانیت آنقدر زیباست که سنجاقکی بدن ترس از کف دستت آب خواهد خورد @};-

  2. روز زن به تمام خواهران عاشقانه ها تبریک
    شبیه باد همیشه غریب و بی وطن است
    چقدر خسته و تنها، چقدر مثل من است
    کتاب قصه پر از شرح بی وفایی اوست
    اگرچه او همه ی عمر فکر ما شدن است
    چه فرق می کند عذرا و لیلی و شیرین؟
    که او حکایت یک روح در هزار تن است
    قرار نیست معمای ساده ای باشد:
    کمی شبیه شما و کمی شبیه من است
    کسی که کار جهان لنگ می زند بی او
    فرشته نیست، پری نیست، حور نیست؛ زن است
    مژگان عباسلو

  3. سلام خدا جون خودت خوب میدونی دو روز چقدر بدجور دلم گرفته که با یک ترس کوچولو اشکام سرازیر میشه…نمیگم گناه نکردم، نمیگم کسیرو اذیتت نکردم، نمیگم وقتی بهم راه نشون دادی نادیده نگرفتم…همه قبول ولی خودت خوب میدونی وقتی دوستم گریه میکرد از ناراحتی دوستم قلبم آتیش میگرفت، خدایا میدونی تا الان قلب کسیرو نشکستم خدایا خیلی چیزا هم میدونی ولی خدایا فقط بهم بگو الان دارم تاوان کدوم گناهو میدم؟ وقتی گریه میکنم همیشه تو ذهنم میاد و صدات میکنم آخه خدا مگه نمیگن به رگ گردن نزدیک تری؟پس صدامو میشنوی؟تورو خدا فقط نا امیدم نکن میخوای تو کنارتو آروم باشم اینجوری خیالم راحت راحت.با اینکه بنده خوبی نیستم ولی عاشقانه دوست دارم و میپرستمت فقط کنارم بمون،نا امیدم نکن و دستمو بگیر :(( :(( :( :(

    • سلام گندم جونم … عزیزم این قدر ناراحت نباش… امیدت به خدا باشه گلم
      اونم خوب میشه عزیزم به صلاح و خواست خدا اعتماد کن…
      مطمئن باش به هر چی ایمان داشته باشی همون پیش میاد…
      منم برات دعا میکنم عزیزم

    • سلام گندم جان
      نمیگم غصه نخور،گریه نکن،نمیخواد دلت بگیره و از این حرفا
      چون هیمناست که ما رو کرده بنده خاص خدا
      اما میگم بذار اونا بشه برات پلی برای رد شدن
      رد شدن از اشتباهات و رسیدن به خدا
      نه اینکه یه پرتگاهی که اگه ازش پرت شدی دیگه برگشتی نداره
      خوشبختی ما در سه جمله است : تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا
      ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه می کنیم :حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا
      ———————————————————-
      با توام
      ای لنگر تسکین!
      ای تکان‌های دل!
      ای آرامش ساحل!
      با توام
      ای نور!
      ای منشور!
      ای تمام طیف‌های آفتابی!
      ای کبود ارغوانی!
      ای بنفش‌آبی!
      با توام ای شور! ای دلشوره‌ی شیرین!
      با توام
      ای شادی غمگین!
      با توام
      ای غم!
      غم مبهم!
      ای نمی‌دانم!
      هر چه هستی باش! اما کاش …
      نه، جز اینم آرزویی نیست:
      هر چه هستی باش!
      اما باش!
      ———————————————–

      • حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا…………
        سلام … خیلی قشنگ بود، اما چقدر سخته که این ۳ کلمه رو هیچ وقت در زندگی مون به کار نبریم، هیچ وقت …

        • سلام
          ممنون باران جان
          اگه سختیش نبود دیگه اون ارزشی رو که باید،نداشت.
          و همین سختیشه که باعث میشه انسان های بزرگ هرگز فراموش نشن!
          اما چقدر سخته که این ۳ کلمه رو هیچ وقت در زندگی مون به کار نبریم، هیچ وقت …
          @};-

      • سلام مرتضی جان از حرفات واقعا لذت بردم کو وقتی خوندم فقط اشک ریختم این جملاتت یادم نمیره که خوشبختی ما تو سه جمله:تجربه دیروز استفاده امروز امید به فردا ولی تباهی حسرت دیروز اتلاف امروز ترس از فردا…
        میدونی من یک دختر لوس ونق نقو بودم این مشکلات بود بزرگم کرد طوری که مامانم بهم میگه چقدر عوض شدی هیچ وقت حسرت گذشتمو نمیخورم چون خودم خواستم وامیدهمدارم ولی ترس هم کنارمه با امید میرم جلو ولی بعضی جاها ترس دارم.ممنون از راهنماییت بازم راهنماییم کنید خوشحال میشم و واسم دعا کنید :(

        • سلام گندم جان
          خواهش میکنم عزیز
          اینا رو میگم که به خودمم گفته باشم و یادم باشه کیم،از کجا اومدم،و قراره کجا برم.
          خیلی وقتا دلمون میگره و فکر میکنیم که نمیدونیم چی شده که انقدر دلتنگیم و غمگین.
          برای چی دلمون میخواد گریه کینم.
          چرا دوست نداریم از این لاک بیرون بیایم.
          چرا فکر میکنیم توی اون لحظه میخوایم هیچ جا نباشیم.
          دلمون فریاد میکشه ولی خودمون چیزی نمیگیم.
          میخوایم حرف بزنیم اما نمیدونم چی بگیم و به کی بگیم.
          همه این ندونستنا و دلتنگیا از اون جایی که ما مشکلاتمونو مثل یه کلاف توی دستمون گرفتیمو دائم از یه طرفی بهش نگاه میکنیم.
          وقتی که خوب خسته شدیم میذاریمش کنار تا دفعه ی بعد که دوباره بریم سراقشو و دوباره شروع کنیم بی هدف بهش نگاه کنیم.
          ولی فایده ای نداره!
          هرچی بیشتر میگذره کلاف بزرگتر میشه و بی هدف نگاه کردن ما بیشتر.
          به جای اینکه برای یه بارم که شده بشینیمو با حوصله ببینیم سرکلاف کجاست… فقط نگاش مکنیم.
          باید رودرواسی رو با خودمون بذاریم کنار.
          ترس خوبه
          اما تا وقتی که نخواد سدی بشه و راهتو ببنده.
          یه کاغذ بردار شروع کن به نوشتن.
          نترس هرچی هست و نیستو بنویس.هیچ کس جز خودت و خدای خودت قرار نیست که بدونه.
          ولی باید اول بدونیم چی
          تا موقعی که کلااف توی دستمونه و کاری نمیکنیم چیزی عوض نمیشه.
          وقتی کلاف از هم جدا شد اون موقع است که دیگه اسمش یه کلاف سر در گمو پیچیده نیست.
          دیگه میشه تیکیه تیکه نخای کوچیکی که کوچیکیشونو توی بزرگی اون کلاف قایم میکرند.
          توکلت به خدا باشه
          خدایی که میگه اگه بنده های من میدونستن چقدر مشتاق برگشتشونم تا در آغوششون بگیرم از خوشحالی میمردند.
          حرفام زیاده ولی…
          التماس دعا @};-

          • سلام آقا مرتضی، آفرین خیلی خوشم اومد، راست میگی بالاخره باید این کلاف رو از یه جایی باز کنیم، باید با حوصله و فکر مثبت بهش نگاه کنیم، حتی میشه به سر نخ کوچکی امیدوار بود….
            به هرچیزی که بی هدف نگاه کنیم برامون میشه همون کلاف سردرگم …..
            و کاش بدانیم سرنخ کلاف زندگیمون خداست، اگه پیداش کردی کلافت هم از هم باز میشه …. ولی پیدا کردن خدا مستلزم پیدا کردن خودته ….

          • سلام باران خانم
            ممنون لطف دارین
            شرمنده دیر جواب دادم یادم رفته بود.
            ولی امیدوارم همون قدر که خوشتون اومد،ازش استفاده هم بکنید.
            التماس دعا @};-

          • سلام مرتضی جان همه حرفات درست خیلی ممنون @};- راستی تا الان ۲تا دفتر حرفای دلمو زدم از این کار خسته شدم :(

    • گندم جان سلام
      عزیز دلم چرا اینقدر بی تابی توکه اینقدر قشنگ و راحت می تونی با خدا صحبت کنی و با هاش دردو دل کنی پس یقین داشته باش بنده خوب خدا هستی و خدا همیشه باهاته چون تا کسی خوب نباشه نمی تونه به این راحتی با معبودش صحبت کنه عزیزم دنیا محل نبرده و کسی موفق میشه که امید و ایمانشو از دست نده خیلی مراقب خودت باش که مبادا از سختی و بی مهری زندگی شکایت کنی امیدورام که خدا بهترین ها رو بهت بده بدون که آخر هرچیزی خوبه ، اگه خوب نشده هنوز آخرش نرسیده………… عزیز
      الان دلت آسمونیه و به خدا نزدیک تر از هرکسی هستی برای من و زندگی منم دعا کن …. [دعا کردن]

      • سلام ارزو جون ممنون از حرفای قشنگت حتما واست دعا میکنم همیشه سر نماز از خدا میخوام ارزو همرو بهشون بده بعد ارزو منم بده چند روز بدجور حالم بده کسی که دوستش دارم ای سی یو خوابیده بخاطر بیماری قلبی بعد عید عمل داره همیشه به خدا میگم این چوب کدوم گناهمه ولی وقتی نماز میخونم میگم خدایا شاید همش یک امتحانه نباید شکست بخورم فقط نا امیدم نکن و کنارم بمون :(( :(( هرزو جون واسه کسی که دوستش دارم دعا کن ممنون :(

        • عزیزم واست یه پیغام گذاشتم ولی فکرمیکنم که بهت نرسیده دوباره واست می ذارم به هرحال اگه اومده باشه دوبار بخونش
          گندم جان
          از دلت چه خبر؟ گرفته که نیست ، چشای قشنگت که بارونی نشده از عزیزت چه خبر ؟ شب وروزم شده دعابرات، واسه همه مریض ها، عزیزم قلبی که به خاطرعشق تو می تپه هیچ اتفاقی براش بوجود نمی یاد ، این محبت بین شماست که باعث تپیدنشه مطمئنم که خوب میشه باور دارم و دلم می خواد توهم باور داشته باشی ، خدا مراقب هردو ی شماست عزیز :x

  4. سرزمینم خاک افسونگر دل خاورمیانه
    نام تو تاریخ تو مردان کویت جاودانه
    من زن ایرانی ام ایرانی از جنس تن تو
    هم صبور و هم غیورم طفلی از آبستن تو
    من زن ایرانی ام همسایه و هم نسل شیرین
    خواهر تهمینه و هم قصه ی پوران و پروین
    من زن ایرانی ام اهل تمدن زاده پارس
    مثل دریا می‌خروشم من خلیج‌ام تا ابد فارس
    من زن ایرانی ام یک چشمه شرم ناب دارم
    قد صدها سد سیوند پشت چشمم آب دارم
    من زن ایرانیم می سازمت با خشت جانم
    میزنم تا سقف تو صدها ستون با استخوانم
    من زن ایرانی ام ایرانی از جنس تن تو
    هم صبور و هم غیورم طفلی از آبستن تو

    فردا روزه زنه تبریک به همه زنهای عزیزززززز
    :-* :-* :-* :-* :x

    • میگم چیزی شده!؟!؟!؟
      آخه همه توفان کردنو شعر که از زمین و آسمون داره میچکه.
      دلم نیومد که نگم هادی عزیز مثل همیشه فوق العاده بود
      و
      نازنین بانو ی گل هم که حس ناسیونالیستی مارو برانگیخت
      منم تبریک میگم عزیزم @};- @};- @};- :-* :-* :-* :-* :x :x :x :x

    • با تبریک این روز من هم شعری متفاوت برا تبریک به زن ها می گذارم آخرش را هم خودتون زیر لب بخونید چون من جرأ ت نوشتن شو نداشتم البته بدون غرض بود
      شب چو بوسیدم لب گلگون او **** گشت لرزان قامت موزون او
      زیر گیسو کرد پنهان روی خویش **** ماه را پوشید با گیسوی خویش
      گفتمش : ای روی تو صبح امید **** در دل شب بوسه ما را که دید ؟
      قصه پردازی در این صحرا نبود **** چشم غمازی به سوی ما نبود
      غنچه خاموش او چون گل شکفت **** بر من از حیرت نگاهی کرد و گفت
      با خبر از راز ما گردید شب **** بوسه ای دادیم و آن را دید شب
      بوسه را شب دید و با مهتاب گفت **** ماه خندید و به موج آب گفت
      موج دریا جانب پارو شتافت **** راز ما گفت و به دیگر سو شتافت
      قصه را پارو به قایق باز گفت **** داستان دلکشی ز آن راز گفت
      گفت قایق هم به قایق بان خویش **** آنچه را بشنید از یاران خویش
      مانده بود این راز اگر در پیش او **** دل نبود آشفته از تشویش او
      رهی معیری

      • فدات دادشی ببینم حالا کادوهامون چی میشه هم کادوه این هم عیدد
        نزدیکهاااا :d
        من که نگفتم برام بخرا :d فقط خواستم یاداوری کنم یادت نره :d

        • سلام خواهر مهربان
          به نام عشق می خواستم به بلندی نامت شعری بگم تمام قافیه ها حقیر شدن واژه ای همتای نامت رنگ حضور ندارد به نام نامی عشق نامیدمت چون جز تو قافیه ای برای عشق نیست
          برای همین چند رباعی زیبا برات میفرستم شاید قبول کنی تـــــــبــــــریــــــکــــــــــ
          باید از عشق بسازم غزلی قابل تو *** غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو
          دلی از جنس بهار است که تقدیم تو باد *** سبز باشی و دلت خانه ی پاییز مباد .

          دیدی غزلی سرود عاشق شده بود *** انگار خودش نبود عاشق شده بود
          افتاد شکست زیر باران پوسید *** آدم که نکشته بود عاشق شده بود

          یکرنگی و بوی تازه از عشق بگیر! *** پر سوز ترین گدازه از عشق بگیر!
          در هر نفسی که می تپی ای دل من *** یادت نرود اجازه از عشق بگیر!

          با تور دلم زود تو را می گیرم *** از خاطره ی رود تو را می گیرم
          ای ماهی آبهای روشن ای عشق! *** از آب گل آلود تو را می گیرم

          امروز بیا چکامه ات را بنویس *** با دست خودت ادامه ات را بنویس
          حالا بلدم چطور بازی بکنم *** ای عشق! تو فیلم نامه ات را بنویس

          دوباره شور برپا می کند عشق *** و غم ها را مداوا می کند عشق
          برای درد بیماران قلبی *** همین جاها مطب وا می کند عشق

          • وخ وخخخخخهخخخخ چه نازه شعرت میخواستم برای تشکر شعر بنویسم الان اما گفتم صبر کن بذار از ماله خودم باشه پس تا آخره امروز برات میفرستم گلم آخه الان ۸ صوبه امدم سر زدم هیچی تو ذهنم نیست :-p :d
            اما کلییی بوسسسسس و تشکر داداشی :x :-p :-*

          • وقتی که تو کنارمی ***** در دلم غم جا نداره

            همچون برادر پشتمی****این دل هراسی نداره

            با کلی غصه و غم **** تکیه میدم به شونهات

            تکه تو آرومم کنی ***** با شعراو نوازشات

            امروز هم پریشونم ولی***** با یاده تو آروم میشم

            لبخند به جای اشک هام **** روی لبم میکشم

            لبخندی از عمقه دلت **** به زن الان به روزگار

            هرگز تنها نیستی *** من با توام با من بمان
            ( از تعرفه آبجی کوچیک ترت داداشی :-* اینو ساعت ۹ تو کلاسه ریاضیم نوشتممم :d )

          • سلام
            ممنون خواهر مهربان هر چه از دل برآید ، لاجرم بر دل نشیند باز هم ممنون

    • چشم هدیه فردا را را یه غزل زیبا برات میفرستم
      و هدیه عید راهم یه کاریش می کنم بد قول نیستم مطمئن باش

  5. اینم یه شعر گشــــــــــــــــــــــــنگ از فریدون مشیری @};-
    نفس می‌زند موج،
    ساحل نمی‌گیردش دست،
    پس می‌زند موج
    فغانی به فریادرس می‌زند موج

    من آن رانده ی مانده ی بی‌شکیبم،
    که راهم به فریادرس بسته،
    دست فغانم شکسته
    زمین، زیر پایم تهی می‌کند جای،
    زمان در کنارم عبث می‌زند موج
    نه در من غزل می‌زند بال،
    نه در دل هوس می‌زند موج

    رها کن، رها کن،
    که این شعله خرد، چندان نپاید،
    یکی برق سوزنده باید،
    کزین تنگنا ره گشاید،
    کران تا کران خار و خس می‌زند موج
    گر این نغمه، این دانه ی اشک،
    در این خاک رویید و بالید و بشکفت،
    پس از مرگ بلبل ببینید،
    چه خوش بوی گل در قفس می‌زند موج!
    شاعر: فریدون مشیری
    زیاد گریه نکنید :d

    • سلام خواهر خانوم ضمن تبریک هدیه ام را جلو جلو برات فرستادم

      هر چه زیبایی و خوبی که دلم تشنه اوست
      مثل گل, صحبت دوست
      مثل پرواز, کبوتر
      می و موسیقی و مهتاب و کتاب,
      کوه, دریا, جنگل, یاس, سحر
      این همه یک سو, یک سوی دگر,
      چهره همچو گل تازه تو!
      دوست دارم همه عالم را لیک
      هیچ کس را نه . . . . . . . !
      فریدون مشیری

      • سلام داداش هادی @};- به قول میلاد خدا بیامرز! : کرتیـــــــــــــــــــــــــــم :-p
        خیییییییییلی مرسی از لطفتون @};- @};- @};- @};-

  6. وای بچهها نمیدونم چرا اینجوری شدم کمکم کنین :( :( :-??
    هرچی مینویسم از دلتنگی و غمه
    میخام از ایدو امید بنویسم اما هیچ انقد شعر از دلتنگی نوشتم تو این دوروزه خاصه شدم از نوشتنه اسمه دلتگی چیکار کنم x_x x_x
    هادی توکه از شعر سر در میاری یه چی بگو :( :( =((
    :-/ :-/ :-/ *-:)

    • فکر های خوب کن دنیا اونقدر هم که فکر می کنی بد نیست ولی نباید بی حد دوستش داشت اما به اندازه هم خیلی دوست داشتنی این هم یه شعر که همه ش شادی به همراه داره ولی خدایش در مورد غم نوشتن راحت تر از شادی پس سعی کن سخته را انتخاب کنی
      هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد
      آن که بیناست مرا یاد تو می اندازد
      تو که نزدیک تر از من به منی می دانی
      دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد
      هر زمان نغمه ی عشقی ست که من می شنوم
      از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد
      دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق
      بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد
      ساعتی نیست فراموش کنم یاد تو را
      غم که با ماست مرا یاد تو می اندازد

      • هادی جان شعرت عمیقا زیبا و انرژی بخش بود
        —————————————
        این همه بچه ها شعر گفتن من دیگه روم نمیشه شعر نگفته کامنت بذارم
        ولی خوب چه کنم که هیچ جوری این استعداد در من نمیجوشه.
        ولی خدایش استاد تحریف شعر و داستانا بصورت فوق حرفه ای ام :د
        ————————————-
        شاهین جان ظهر چی شده بود سایت بالا نمی اومد.گفتم خدایی نکرده سایت نرفته باشه رو هوا x_x
        نزدیک بود ظهر خون ریزی را بندازم :-??
        —————————————
        راستی یه چیز دیگه شاهین جان
        من مدت زیادی توی یه سایت موبایلی فعالیت مینکم و میشه گفت کار نکرده نذاشتم ولی خوب به خاطر وقت کمی که داشتم استعفا دادم
        با این وجود هنوز هم گه گداری توی سایت فعالیت میکنم
        میخواستم اگه اجازه میدی لینک بدم بچه ها اگه مشکلی داشتند که من بتونم حلش کنم در خدمتشون باشم(البته فقط عاشقانه ای ها جواب میگیرند ;) )

    • سلام نازنین جان راه حلت رو توی پست پاره آجر در قالب یه پیام تبریک عید گذاشتم برو بخونش یه ذره سر حال بیای ;) یه شعره از فریدون مشیری

      • الناز خانوم چون می دونستم از فلسفه خیلی خوشت میاد این رباعی را برات می گذارم
        بگذار که مشکلات را درک کنی
        تا لذت کیش و مات را درک کنی
        زحمت بکش این پیاز را پوست بگیر
        تا فلسفه‌ی فلسفه را درک کنی

  7. داداششششششش هادیییییییی ؟؟؟؟ :x :-/
    یه سوال میشه یه کلاس شاعری اینجا برگزار کنی آخه همه اینجا استعداد دارن حیفه b-)

    چون داداشی خودمی ماله منو خسوسی برگزار کن :-p

    • سلام خواهر عزیز چوب کاری می فرمایید چشم قول می دم دیگه در مورد عروض و قافیه ، وزن ، قالب صحبت نکنم
      چشمک بزن چراغ ِ خیابان ِ عاشقی !
      در بهت ِ چشم ِمرغ ِغزلخوان ِ عاشقی
      شاید بهار هم ، شبی از دوردست ِخویش
      تن در دهد به سوز ِ زمستان ِ عاشقی
      قدری بخند در شب دلگیر ِ چشم من
      برقی بزن ستاره ی خندان عاشقی !

      • من که اینو نگفتم :(
        من تازه ازت خواستم بشی معلمم و غلط همو بگیری :(
        مگه نمیخای ابجیت پیش رفت کنه هان ون از آقا شاهین که تحویل نمیگیره این از تو :(

        • گریه نکن آبجی جونم خودم تحویلت می گیرم :-* ببخشید این یکی دوروزه داداش هادی رو معلم خصوصیم کرده بودم دیگه تکرار نمیشه :d

        • اول سلام به خواهر مهربان
          دوم شوخی کردم حتما اگر هم به کسی کمک نکنم به شما که نمی تونم کمک نکنم
          ما در خدمتیم
          به راهت گر شود جان می سپارم
          هر آنچه سخت، آسان می سپارم
          بگو حد ارادت چیست ای جان
          چه قابل باشدت آن می سپارم …

  8. سلام علی آقای عزیز
    شعرهای قشنگتو خواندم و بی تعارف آینده ی درخشانی را در انتظارت میبینم
    اما جسارت نباشه که در حضور همه ی دوستان و اساتید فن می خواهم یه توصیه ی برادرانه بهت بکنم، گرچه الناز خانم-باران خانم و گندم و … و آقا هادی عزیز خیلی درست و کارشناسانه به چند مورد اشاره کردند ولی من میخواهم یه پیشنهاد ساده ولی نسبتا کارساز (برای من که اینجوری بوده) بهت بکنم:
    علی جان بعد چند روز که از شعر گفتنت گذشت در شرایط و حال کاملا معمولی و از دیدگاه شنونده شعرتو بخوان و خیلی از مواردی که من بهش میگم سکته از قبیل: ایرادات قافیه ای و وزنی و آهنگی بر طرف میشه.
    قطعا تو میتونی… [دست زدن] [دست زدن]
    من که هنوز نتونستم شعرامو در معرض دید بچه های عاشقانه بذارم، دارم تلاش میکنم که شعرام از کانون دوستانم سر بیرون بیاره، و اون وقت نوبت تو و بقیه ست که نقدش کنید.
    موفق باشی عزیزم :x :x :x :x :x :x :x :x :x :x

    • به به به به همه شاعر شدن افریننننننننن هم به تو علی جان هم به تو علیرضااا
      علیرضا زود تر بزار شعرتو ببینیم گلم میدونم که خیلی خوبه
      ( به به عجب انرژی مثبتی میدم من :d )

      • شاعر بودنمو نمیدونم ولی سالهاست که مشغول شعرم! (عجب جواب فلسفی دادمااا :)) :)) :)) :)) )
        چشم عزیزم سعی میکنم که زودتر اینکارو بکنم، میگم گلم اینجوری انرژی میدی بعدا یهو نخوره تو ذوقت!!؟؟
        به به عشق است بمب انرژی نازنین گللللللل :x :x :x :x :x :x :x

        • همه ما سالهاست که مشغول شعریم .. یکی می نویسد .. یکی می خواند .. یکی می بافد ..
          یکی هم با اشعارش آینه ها را ورق می زند و پاک میکند غبار را از آنها
          تا آن لحظه که تحویل شد سال … دوباره با عشق بگیریم پر و بال

        • وخ وخ خوبه گفتی نمیشود ود تر میگفتی یکم کمتر انرژی مثبت سمتت پرتاب میکردم خوب حده اقل با شدته کم تری تو ذوقم میخورد :d :d
          ( البته فقط شوخیه نخونده میگم شعرت قشنگه پسرکم ) :-p

  9. شاهین راستی منم سید هستم خوشبختم از اینکه شما هم …….

  10. باچشمان اشک الودم میگم عالی بود. @};-