چراغارو خاموش کن
چراغارو خاموش کن هوا هوای درده
دوست ندارم ببینی چشمی که گریه کرده
چراغارو خاموش کن سرگرم گریه باشم
میخوام به روم نیارم باید ازت جدا شم
فکر نبودن تو دنیامو میسوزونه
چراغارو خاموش کن چشم و چراغ خونه
یه خورده آرومم کن نشون نده که سردی
حالا وقته دروغه بگو که برمیگردی
از شرم اشکای من رفتی چرا یه گوشه
ازم خجالت نکش چراغا که خاموشه
اگه دلت هنوزم باهام یکم رفیقه
یه خورده دیرتر برو فقط یه چند دقیقه
ترانه سرا: یاحا کاشانی
۲۶ مهر ۱۳۹۱در ۱۲:۲۰
نبودنش دنیام می سوزونه ولی چاره ای ندارم
نمی دونم تجربه کردین تا حالا وقتی هیچ راه برگشتی نیست
نمی تونم فکر نکنم
۹ فروردین ۱۳۹۱در ۱۸:۴۴
انگار واسه سازمان بهینه سازی مصرف انرژی سروده شده!
۱۸ شهریور ۱۳۹۱در ۱۶:۲۱
دوسته خوبم خیلیا حال و هواسون تغییر میکنه و واسه این گفتن این شعر زحمت کشیده شده و واسه این جا بودنش هم وقت کذاشتن و زحمت کشیدن . این انصاف نیست
۱۹ شهریور ۱۳۹۱در ۱۵:۴۷
چشم! قشنگه! هرچی تو بگی!
شوخی بود! شما جدی نگیر! ولی خوب چیکار کنم؟ من از خوندنش یاد ادیسون افتادم!
صد البته که زحمت کشیدن دست جفتشونم درد نکنه!
۱۹ شهریور ۱۳۹۱در ۱۹:۵۸
مرسی خواهر جون
۱۹ شهریور ۱۳۹۱در ۲۳:۳۴
خواهش عزیزم من عمه ام ! آبجی نیستم!
۲ بهمن ۱۳۹۰در ۱۹:۳۷
سلام خیلی قثشنگه
من میلینکمت توهم دوس داشتی بکن
بیا تووبم وبدون نظرنرو
بای تاهای =;
۲ بهمن ۱۳۹۰در ۱۸:۱۰
۴ دی ۱۳۹۰در ۲۳:۳۴
باحال بود
۲۸ آذر ۱۳۹۰در ۱۳:۵۰
اشک من بارون غربت
تو دلم غبار حسرت
من برات سوغاتی دارم
یه سبد گل محبت….
مرسی خیلی قشنگ بود
۱۸ آذر ۱۳۹۰در ۱۰:۱۱
۲۶ آبان ۱۳۹۰در ۰۸:۴۲
بغض گلومو گرفت….
۲۴ آبان ۱۳۹۰در ۲۱:۰۹
هر بارزیباتر از پیش سه شنبه ساعت ۲۱
۱ مهر ۱۳۹۰در ۲۲:۲۸
سلام
خیلی به جا بود…
هوای گریه داشتم