پنجرههای بیپرنده
در سرزمین من زنی از جنس آه نیست
این یک حقیقت است که در برکه ماه نیست
این یک حقیقت است که در هفت شهر عشق
دیگر دلی برای سفر رو به راه نیست
راندند مردم از دل پر کینه، عشق را
گفتند: جای مست در این خانقاه نیست
دنیا بدون عشق، چه دنیای مضحکیست
شطرنج، مسخرهست زمانی که شاه نیست
زن یک پرنده است که در عصر احتمال
گاهی میان پنجرهها هست و گاه نیست
افسرده میشوی اگر ای دوست، حس کنی
جز میله های سرد قفس تکیهگاه نیست
در عشق آن که یکسره دل باخت، بُرده است
در این قمار، صحبتی از اشتباه نیست
فردا که گسترند، ترازوی داد را،
آنجا که کوه بیشتر از پر کاه نیست،
سوادبه روسپید و سیاووش روسفید
در رستخیز عشق، کسی روسیاه نیست
۲۸ مهر ۱۳۹۴در ۰۱:۳۴
در رستخیز عشق کسی رو سیاه نیست
خیلییییییی قشنگگگگ بود این تیکه اش
۱۶ شهریور ۱۳۹۱در ۰۳:۲۱
منم ان موجه بی ارام و سرکش که سرگردان به دریای فریبم وو مرا دگر رفیق و همدمی نیست به شهر نا به صبحانی قریبه …با غرورو با شتاب بر سینه ی نرم اب دیوانه میخزیدم ..در غلیت خودخواهی در انبوهه سیاهی جز خود نمیشنیدم .. موجم ولی خاموش و خسته با دسته خود در هم شکسته . اری من ان کوهه غرورم در مانده و از پا نشسته……
۱۱ آذر ۱۳۹۰در ۱۵:۳۲
سودابه روسپید و سیاووش روسفید
در رستخیز عشق، کسی روسیاه نیست
زیبا شاید هم واقعی =;
۲ آذر ۱۳۹۰در ۰۰:۴۱
واقعا عالی بو د
۱۳ آبان ۱۳۹۰در ۰۳:۱۰
وبلاگتون صاف وزلاله مثل چشمه عسل شیرین وصاف وبی ریا
دوستتون دارم
۲۳ شهریور ۱۳۹۰در ۰۰:۲۷
نوای باد سر مستم ، نمیگیرد کسی دستم
اسیر کوه احساسم ، شمیم عطر و سر مستم
به باغ لاله وحشی ، چو طوفانی جگر سوزم
منم باد “صبایی ” که ، دمی آزاد ننشستم
کنون در چشم عیاشان ، چنان جا کرده نام من
که من دلگیرم از مردان ، من از دنیا تهی دستم
بسیار عالی بود دوست عزیزم
واقعاً لذت بردم
موفق باشی
۱۷ شهریور ۱۳۹۰در ۱۲:۱۸
خیلی وب قشنگی داری خوشم اومد حتما به وب منم یه سری بزن. =((
۲۰ مرداد ۱۳۹۰در ۱۳:۲۸
تو این سایت حرف های دله خودمو دیدم…این خیلی عالیه که دله من تنها نیست…
۲۰ مرداد ۱۳۹۰در ۱۱:۰۱
خیلی زیبابود =((
۱۵ مرداد ۱۳۹۰در ۱۵:۲۲
خیلی خوب و با احساس بود ولی با این موافق نیستم که میگی در عشق هر که یک سره دل باخت برده است به نظر من سعی کن دل ببری اما دل ندی