واحه ای در لحظه

به سراغ من اگر می‌آیید،
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است.

پشت هیچستان رگ‌های هوا، پر قاصدهایی است
که خبر می‌آرند، از گل واشده دورترین بوته خاک.

روی شن‌ها هم، نقش‌های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح       
به سر تپه معراج شقایق رفتند.

پشت هیچستان، چتر خواهش باز است:         
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،         
زنگ باران به صدا می‌آید.         

آدم این‌جا تنهاست         
و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.         

به سراغ من اگر می‌آیید،         
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد         
چینی نازک تنهایی من.

سهراب سپهری 

انتشار یافته توسط نعیمه در دوشنبه 17 مرداد 1390 با موضوع شعرهای عاشقانه
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۳۶ دیدگاه

  1. حميد گفته:

    ۴ دی ۱۳۹۰در ۰۴:۱۵

    تنهایی ، تنهایی ، تنهایی…..
    کسی که هیچ وقت تنهایم نگذاشت….
    بر عکس تمام ادم هایی که خیلی زودتر از چیزی که فکر میکردم تنهایم گذاشتند….

  2. سلام
    واقعا قشنگن.دمتون گرم.کاش زودتر با عاشقانه ها آشنا میشدم

  3. من عاشق این شعرم :x

  4. عالی بودددددددددددددددددددددددددد [دست زدن]

    :-?

  5. سلام ب همگی دوستان خالی خوب بود مرسی
    :x :-*

  6. افسانه جون حتما تو یاهو بت سر میزنم گلم.

  7. سلام.مرسی دوستان گل مطالبتون حرف ندارن خداییش. :-* :x [بغل]

  8. خنده ای کو که به دل انگیزم
    قطره ای کو که به دریا ریزم
    صخره ای کو که بدان آویزم
    مثل این است که شب، نمناک است
    دیگران را هم غم هست به دل
    غم من نیز غمی غمناک است. @};-

  9. من شیفته ی شعر های سهرابم :x

  10. شعرقشنگی بودسعی کن شعرهای بیشتری ازسهراب بذاری مرسی =;