همدست
کنارت چقدر حال من بهتره
از اون حالی که این روزا میشه داشت
اگه دنیا هر چی که داشتم گرفت
ولی دستتو توی دستام گذاشت
بگو تا کجا میشه همدست بود
تو راهی که بیراهه همپای ماست
تو صبحی که تاریکتر از شبه
تو این شب که کابوس رویای ماست
با چشمات پر کن نگاه منو
که یه عمره از وهم خالیتره
حقیقیترین لحظههامو ببین
که از آرزو هم خیالیتره
بگو تا کجا میشه هم دست بود
تو راهی که بیراهه همپای ماست
تو صبحی که تاریکتر از شبه
تو این شب که کابوس رویای ماست
دکتر افشین یداللهی
۱۶ اسفند ۱۳۹۱در ۱۶:۰۹
کنارت چقدر حال من بهتره .. از این حالی که این روزا میشه داشت
اگه دنیا هر چی که داشتم گرفت .. ولی دستتو توی دستام گذاشت
۱۱ فروردین ۱۳۹۲در ۱۵:۲۸
۱۵ اسفند ۱۳۹۱در ۱۶:۴۴
کاش میشد هم دست بود
…
کاش میشد عاشق میشد
…
۱۱ فروردین ۱۳۹۲در ۱۵:۲۸
۲ اسفند ۱۳۹۱در ۱۹:۴۰
۱۱ فروردین ۱۳۹۲در ۱۵:۲۷
۲۹ بهمن ۱۳۹۱در ۰۰:۱۹
من واقعا این ترانه اش رو دوست دارم
ممنون
۲ اسفند ۱۳۹۱در ۱۱:۱۱
خواهش..
۲۷ بهمن ۱۳۹۱در ۲۰:۰۹
چقدر قشنگ بود
ممنون
۲ اسفند ۱۳۹۱در ۱۱:۱۱
خواهش
۲۷ بهمن ۱۳۹۱در ۱۱:۱۵
مرسی شاهین جان
۲ اسفند ۱۳۹۱در ۱۱:۱۱
خواهش عزیز
۲ اسفند ۱۳۹۱در ۱۴:۲۶
۲۶ بهمن ۱۳۹۱در ۱۸:۰۹
اگه دنیا هر چی که داشتم گرفت .. ولی دستتو توی دستام گذاشت
۲۶ بهمن ۱۳۹۱در ۱۰:۴۱
سلام بابایی جون خیلی قشنگ بود مرسی
۲۶ بهمن ۱۳۹۱در ۱۴:۵۵
سلام شیما جان،
خواهش
۲۶ بهمن ۱۳۹۱در ۰۷:۴۱
گاهی اوقات احساس میکنم به عشق اعتماد ندارم…
۲۵ بهمن ۱۳۹۱در ۲۳:۵۳
کنارت چقدر حال من بهتره ..
۲۶ بهمن ۱۳۹۱در ۱۴:۵۵