میشه خدا رو حس کرد
میشه خدا رو حس کرد تو لحظههای ساده
تو اضطراب عشق و گناه بیاراده
بیعشق عمر آدم بیاعتقاد میره
هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره
وقتی که عشق آخر تصمیمشو بگیره
کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشق، عاشقتر از همیشه
هر چی محال میشد، با عشق داره میشه
عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبهس
از لحظههای حوا، هوا میمونه و بس
نترس اگر دل تو از خواب کهنه پاشه
شاید خدا قصهتو از نو نوشته باشه
ترانه سرا: دکتر افشین یداللهی
۲۰ مهر ۱۳۹۱در ۰۶:۱۷
ترسیده بودم از عشق، عاشقتر از همیشه
هر چی محال میشد، با عشق داره میشه
خدا قوت برام دعا کنید این روزها خیلی بی انرژی شدم [دعا کردن]
۲۰ مهر ۱۳۹۱در ۰۰:۳۸
اشکامو تکمیل کردی آقا شاهین
برا حال الانم مناسب بود
مممنون
۲۰ مهر ۱۳۹۱در ۱۱:۵۹
خواهش عزیز..
۲۰ مهر ۱۳۹۱در ۰۰:۰۵
ممنون بابا شاهین خیلی زیبا و پر محتوا بووووود…..
۲۰ مهر ۱۳۹۱در ۱۱:۵۹
خواهش
۱۹ مهر ۱۳۹۱در ۲۲:۲۷
عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبهس
از لحظههای حوا، هوا میمونه و بس
برای منم این بیتش قابل تأمل تر بود
در این یک مورد با عروسمون تفاهم داشتم! ایششش!
اشعار دکتر یدالهی رو خیلی دست دارم.
مرسی داداش شاهین گلم و خسته ی زحمات عاشقانه ها نباشید
۲۰ مهر ۱۳۹۱در ۱۱:۵۹
خواهش می کنم الناز جان
۱۹ مهر ۱۳۹۱در ۱۷:۴۴
سلام خیلی زیبا بود ممنون
۲۰ مهر ۱۳۹۱در ۱۲:۰۱
سلام، خواهش می کنم
۱۹ مهر ۱۳۹۱در ۱۵:۵۰
سلام خیلی قشنگه….ممنون…
۱۹ مهر ۱۳۹۱در ۲۳:۱۵
سلام، خواهش
۱۹ مهر ۱۳۹۱در ۱۵:۰۶
عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبهس
از لحظههای حوا، هوا میمونه و بس
عالــــــــــــــــــی بود.
کاش همهمون عشق واقعی رو پیدا کنیم.
ممنون آقاشاهین، انتخاب زیبایی بود مث همیشه
۱۹ مهر ۱۳۹۱در ۱۵:۱۰
خواهش می کنم…
۲۰ مهر ۱۳۹۱در ۰۰:۰۷
باران جان عشق واقعی تو کتاب هاست تو این زمونه به هرکی دست دادی باید مراقب دستت باشی که نبرنش چی برسه به قلبت یا حتی احساساتت…..مراقب عشق باش که از هر بلایی خانمان سوز تره.
۲۰ مهر ۱۳۹۱در ۱۱:۵۹
سلام دوست عزیز!
میدونی چرا فکر میکنیم عشق واقعی تو کتاباس، چون به خودمون تلقین کردیم که آدم های واقعی هم تو کتابان..
اما چرا؟ چرا به خودمون اعتماد نداریم که آدم های واقعی هستیم؟ چرا نمیتونیم عشق های واقعی رو بسازیم؟
من جوابشو بهت میدم.. چون با هم رو راست نیستیم.. چون از صبح تا شب به هم دروغ میگیم چون احساسات همدیگه رو به بازی میگیریم، به همین راحتی..
اینطوری میشه که دیگه ما نمیتونیم خالق عشق های واقعی باشیم…
راستی ممنون میشم اسم تو از طریق صفحه (ویرایش شناسنامه) عوض کنی جناب تنهایی! آخه هرکی عضو عاشقانه ها میشه، ازتنهایی در میاد، مطمئن باش شما هم دیگه تنها نیستی..
۲۱ مهر ۱۳۹۱در ۰۱:۰۲
باران خانوم اگه دردی که من کشیدم تو هم کشیده بودی دیگه این حرف رو نمیزدی… به هیچ عشقی نمیشه اعتماد کرد چون عشق حقیقی نیست و همش کلک و نیرنگه.
به هیچ چیز این دنیا نمیشه دل خوش کرد جز تنهایی.اگه شما هم مثل من با احساست بازی میشد این حرف رو نمیزدی اگه مثل من از همه چیز و همه کس بردیده بودی این حرف رو نمیزدی.بد ترین چیز این دنیا اینکه باید درد بکشی و یه چسب رو لبت به عنوان خنده باشه تا دیگران رو ناراحت نکنی اینش بده که همدردی واسه ی دل تنهات نداری…..بازم ممنون از لطفت
۲۱ مهر ۱۳۹۱در ۱۳:۱۹
خانم یا آقای محترم، اسمتو درست نکردی که!
۱۹ مهر ۱۳۹۱در ۱۴:۵۱
دوبیت اول خیلی دوست دارم…با این تیکه که میگه…وقتی که عشق آخر تصمیمشو بگیره…یکجورایی حقیقت ممنون آقا شاهین
۱۹ مهر ۱۳۹۱در ۱۴:۵۹
خواهش می کنم
۱۹ مهر ۱۳۹۱در ۱۰:۴۷
این ترانه رو هر بار بخونم با صدای زیبای آقای خواجه امیری تو ذهنم نقش میبده
مرسی آقا شاهین(بابای بچه ها)
۱۹ مهر ۱۳۹۱در ۱۳:۵۷
خواهش دوست عزیز
۱۸ مهر ۱۳۹۱در ۲۲:۱۹
واقعا ممنونم..تازه فهمیدم این تیکه آخرشو اشتباه فهمیده بودم…مرسی
۱۹ مهر ۱۳۹۱در ۱۰:۵۲
خواهش می کنم..