محض رضای عشق
تاریک کوچههای مرا آفتاب کن
با داغهای تازه، دلم را مجاب کن
ابری غریب در دل من رخنه کرده است
بر من بتاب، چشم مرا غرق آب کن
ای عشق ای تبلور آن آرزوی سبز
برخیز و چون سکوت، دلم را خطاب کن
ای تیغ سرخ زخم، کجا میروی چنین
محض رضای عشق، مرا انتخاب کن
ای عشق، زیر تیغ تو ما سر نهادهایم
لطفی اگر نمیکنی، اینک عتاب کن
سلمان هراتی
۱۳ بهمن ۱۳۹۲در ۱۲:۳۶
لطفی اگر نمیکنی، اینک عتاب کن
۱۳ بهمن ۱۳۹۲در ۲۱:۴۲
۱۲ بهمن ۱۳۹۲در ۲۰:۴۵
خیلی خیلی قشنگه.ممنون
۱۳ بهمن ۱۳۹۲در ۲۱:۴۳
خواهش میکنم خوشحالم پسندیدی
۱۱ بهمن ۱۳۹۲در ۱۳:۵۴
خیلی قشنگ بود
۱۱ بهمن ۱۳۹۲در ۲۱:۴۷
۱۱ بهمن ۱۳۹۲در ۱۱:۰۹
جدا ک این دل نوشته ها چقدر دل نشینن
ممنون سلمان جان
۱۱ بهمن ۱۳۹۲در ۲۱:۴۶
۹ بهمن ۱۳۹۲در ۱۸:۱۳
عالی. مرسی
۹ بهمن ۱۳۹۲در ۲۳:۰۰
خواهش
۹ بهمن ۱۳۹۲در ۱۴:۳۴
۹ بهمن ۱۳۹۲در ۲۳:۰۰
۹ بهمن ۱۳۹۲در ۰۰:۳۸
فوق العاده بودددددددددددددد
۹ بهمن ۱۳۹۲در ۲۳:۰۱
۸ بهمن ۱۳۹۲در ۲۲:۰۷
نه واقعآ عالی بود بع از مدتها یه اثر واقعا احساسی خوندیم!!!!
واقعا ممنون بابت انتخابت…
حسین از شیراز….
۹ بهمن ۱۳۹۲در ۲۳:۰۴
خواهش میکنم خوشحالم پسندیدی
۸ بهمن ۱۳۹۲در ۱۶:۵۴
مریم جان ممنون بابت حسن انتخابت
۹ بهمن ۱۳۹۲در ۲۳:۰۴
خواهش میکنم خاطره جون
۸ بهمن ۱۳۹۲در ۱۳:۰۷
۹ بهمن ۱۳۹۲در ۲۳:۰۵