عشق و دوست داشتن

دوست داشتن، عشق و اردات و ایمان دو روح آشنای خویشاوند است.
دو انسانی که جز آن خمیره‌ی صمیمی و ناب و منزهی که منِ انسانی خالص هر کسی را می‌سازد،
هیچ مصلحتی و ضرورتی آنان را به یکدیگر نمی‌پیوندد.


پیوندی که نه طبیعت، نه خلقت، بلکه تنهایی میان دو تنهای خویشاوند، بسته است.

دوست داشتن از عشق برتر است.
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی؛
اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت، روشن و زلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می‌خورد و هرچه از غریزه سرزند بی‌ارزش است
و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد.

عشق با شناسنامه بی‌ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد؛
اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه‌ی بلندش روز و روزگار را دستی نیست.

عشق در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشکار رابطه دارد؛
اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیبایی‌های روح که زیبایی‌های محسوس را به گونه‌ای دیگر می‌بیند.

عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را می‌گیرد و دوست داشتن می‌دهد.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی‌انتها و مطلق.
عشق همواره با شک‌آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر.

از عشق هرچه بیشتر می‌نوشیم، سیراب تر می‌شویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر.
عشق هرچه دیرتر می‌پاید  کهنه تر می‌شود و دوست داشتن نوتر.

دکتر علی شریعتی

دوست داشتن عشق
انتشار یافته توسط خاطره در سه شنبه 21 آبان 1392 با موضوع دل‌نوشته‌ها
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۶۲ دیدگاه

  1. دکتر شریعتی از نویسندگان مورد علاقه‌ی منه و واقعاً نوشته هاشو دوس دارم، مخصوصاً کتاب کویر که این متن هم برگرفته از همون کتابه.. اما خب در این بحث با ایشون هم عقیده نیستم..
    عقیده من در مورد عشق بیشتر شبیه پست (عشق و زندگی) هستش..
    خاطره جان به خاطر انتخابات ممنونم اما تعجبم ازینه که فرستنده‌ی هر دو پست شما هستین.. برام سوال پیش اومد عقیده شما از عشق کدومه؟

    • باران عزیزم ضمن تشکر از توجهی که به مطالب داشتی لازمه بگم : همونطوری که در ابتدای این
      متن اومده منظور از دوست داشتن، پیوند دو روح خویشاونده . یعنی منظور دکتر از بحث عشق و
      دوست داشتن ارتباط بین دو انسان است. و منظورش از عشق، عشق هیجانی و عشق ناشی از
      غرایز انسانیه اما عشقی که اشو در مورد اون صحبت میکنه یه عشق کلی و جامع است، عشق به
      کل هستی، که عشق دوانسان را هم در بر میگیره ، بنابراین این دو مطلب هیچ منافاتی با هم ندارن.

      • خواهش می‌کنم خاطره جون @};-
        بله، من هر دو متن رو بارها مطالعه کردم و دقیقاً به همین خاطر اون کامنتو گذاشتم.. شما هم با من موافقین که عشقی که اشو دربارش حرف می‌زنه همه نوع عشقو شامل میشه که عشق انسان به انسان هم مستثنی ازین قاعده نیس! پس در نتیجه گفته های دکتر شریعتی و اشو در رابطه با عشق انسان به انسان کاملاً در تناقض و منافاته!

        • من تناقضی نمی‌بینم. شایداگه دکتر بجای واژه عشق از واژه هوس استفاده می‌کرد این
          سوء برداشت برات پیش نمی اومد. عشقی که اوشو از اون حرف می‌زنه، همون دوست داشتنیه که دکتر ازش صحبت می‌کنه.
          بهر حال از اینکه وقت گذاشتی و مطرح کردی ممنونم عزیزم :x

          • من به راحتی نمی‌تونم به خودم اجازه بدم در طی این نوشته به جای تمام واژه های عشق از هوس استفاده کنم! به عبارت بهتر، دانشم اجازه‌ی این کارو بهم نمی‌ده. چون من در حد دکتر شریعتی نیستم و نخواهم بود.. اما از تمام کسانی که این فصل از کتاب دکتر شریعتی رو قبول دارن می‌خوام که منو قانع کنن که چرا کلمه‌ی مقدسی به نام عشق – کلمه ای که در ذهن همه یه احساس پاک و ناب رو تداعی می‌کنه- به این صورت توصیف شده؟
            چندی پیش سر همین موضوع با الناز خانوم هم مناظره ای صورت گرفت. اما متاسفانه به جایی نرسید و در آخر به این نتیجه رسیدیم که باید خود دکتر در قید حیات می‌بودن و برام توضیح می‌دادن!
            راستش من خیلی دنبال پاسخی مناسب گشتم، اما هیچی نتونست منو قانع کنه و تمام جوابها حول این جمله می‌چرخید: “منظور دکتر از واژه ی عشق، هوس بوده!”
            خب آخه مگه می‌شه کسی مثل دکتر شریعتی از علم کاربرد درست واژگان بی بهره بوده باشه؟؟
            فعلاً بهترین پاسخی که می‌تونم به خودم بدم اینه که معنای عشق از نظر دکترشریعتی همونیه که اینجا توصیف کرده و نه چیزی که اشو به عنوان عشق مطرح کرده!
            و عده ای می‌تونن با نظر دکتر موافق باشن و عده ای با نظر اشو..
            اما در هر صورت من مشتاقانه منتظر شنیدن نظر شما و دیگر دوستان در رابطه با سوالم
            هستم و با خوشحالی استقبال می‌کنم، بلکه قانع بشم :)
            اینکه بگیم: عشق اشو همون دوست داشتن دکتر شریعتیه! یه برداشت شخصیه و خب حق هر کسیه که هر برداشتی از دید خودش داشته باشه و من به برداشت شما احترام می‌ذارم @};- ..
            اما خودم به شخصه نمی‌تونم ببینم که چطور واژه عشق در این فصل از کویر، لگدمال شده، چه برسه به این که اونو معادل توصیف عشق از نظر اشو بدونم!

  2. [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن]
    بینهایت ممنون از انتخابت @};- @};- @};-
    آقا شاهین ممنونم از زحمتاتون @};- @};-

  3. متن زیبایی بود ! ولی به نظر من مهم اون احساسه که داریم حالا فرقی نمیکنه اسمش دوست داشتن باشه یا عشق …(!) @};-

  4. سلام آبجی خاطره عزیز بابت انتخابت از مرحوم علی شریعتی سپاس…. [دست زدن] @};-
    ضمنآ تشکر میکنم بابت انتخاب متن زیبا،خدایی زیبا بود…. [دست زدن] [دست زدن] :x
    حسین شیراز…!

  5. و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد.اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت، روشن و زلال
    باسپاس فراوان :x :x :x :x :x :x [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن]

  6. واقعا زیبا بود خاطره خانم @};- @};- @};- @};-

  7. [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن]
    مثله همیشه ممنونم آجی خاطره ی نازنینم و اقا شاهین عزیز جملات دکتر شریعتی فوق العادن :x :x :x :x :x @};- @};- @};- @};- @};-
    برای اینکه “آدم”
    بر بهشت بی دردی و ناآگاهی و بی مسئولیتی
    و جبر حاکم بر طبیعت،
    عصیان کند،
    و در زمین جانشین خدا گردد،
    میوه ی ممنوع “خودآگاهی”و “خلود”
    کافی نیست،
    حوا نیز باید دست اندر کار وی باشد! @};- @};- @};-
    @};- دکتر علی شریعتی @};-

  8. کاش بعضی ها هم درکش رو داشتن ممنون از مطلب خوبت

  9. در حده بنز قشنگ بوووود :d

  10. خیلی خیلی قشنگ بود.ممنون @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن]