طرفدار
چی تو چشاته که تو رو انقد عزیز میکنه؟
این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه
اینکه نگات نمیکنم یعنی گرفتار توام
رفتن همه ولی نترس! من که طرفدار توام!
هرچی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاشت
بدون تو، دنیای من انگار تماشاگر نداشت
منو نمیشه حدس زد با این غرور لعنتیم
هیچ وقت نخواستم ببینیم تو لحظهی ناراحتیم
میخواستم نبخشمت یکی ازت تعریف کرد
دیدن تنهایی تو منو بلاتکلیف کرد
بیا و معذرت بخواه از جشنی که خراب شد
از اونکه واسه انتقامم از تو انتخاب شد
۱۶ مرداد ۱۳۹۱در ۱۵:۰۵
زنده باد نابغه موسیقی ایران … شادمهر
و شاعر بی همتایش مونا برزویی…
۱۶ مرداد ۱۳۹۱در ۱۴:۳۳
من طرفدار هیشکی نیستم هیشکیم طرفدار من نیس.
۱۶ مرداد ۱۳۹۱در ۱۵:۰۸
من طرفدارتم…
بزرگان تنهایند…
خدا خورشید…
پس تو بزرگی
۱۶ مرداد ۱۳۹۱در ۰۹:۳۹
به نظر من آخر شعر با اول شعر هم خونی نداشت
اول شعر قشنگ بود منو یاد خودم مینداخت
ولی آخر شعرش مغرورانه بود
قسمت زیبای شعر(قسمت اولش)تقدیم عشق پاکم “کیوان”
۱۵ مرداد ۱۳۹۱در ۰۳:۱۰
خیلیییییی ترانه ی محشریـــــــــــــــــــــــــــــــــه
۱۵ مرداد ۱۳۹۱در ۱۰:۰۸
اوهوم!
۱۱ مرداد ۱۳۹۱در ۲۰:۱۴
بهترین آلبوم شادمهر…
دوسش دارم…
۱۱ مرداد ۱۳۹۱در ۱۶:۲۸
من که طرفدار توام…
۱۱ مرداد ۱۳۹۱در ۱۶:۵۵
۹ مرداد ۱۳۹۱در ۱۶:۰۷
قشنگ بود بابایی والی ناراحتم کرد چون همه به من میگن مغرور ،واسه خاطره همین واقعن کسی نمیتونه منو بشناسه
۱۰ مرداد ۱۳۹۱در ۱۷:۳۴
..
۹ مرداد ۱۳۹۱در ۱۴:۰۷
قشنگ بود شاهین جان
ولی راستشو بخوای توش یه جورایی حس خودخواهی داشت
بازهم ممنون
۹ مرداد ۱۳۹۱در ۱۴:۲۰
خودخواهی؟ کجاش؟
۱۰ مرداد ۱۳۹۱در ۱۳:۵۵
بیا و معذرت بخواه از جشنی که خراب شد
از اونکه واسه انتقامم از تو انتخاب شد
البته شاهین جان این فقط نظر شخصیه منه
۱۰ مرداد ۱۳۹۱در ۱۷:۳۸
نظر شما محترمه مرتضی جان
اما به نظر من این قسمتش معرکه ست
باید دید اون طرف چیکار کره
۱۷ مرداد ۱۳۹۱در ۱۸:۰۰
به نظره منم درست میگید آقا مرتضی البته یکم خودخواهی داره بیشتر غروره
۱۰ مرداد ۱۳۹۱در ۲۰:۴۲
سلام، معذرت میخوام از شما و آقا شاهین که اومدم وسط حرفاتون؛
اگه شما فکر میکنین اون بیت خودخواهی داره، پس این بیت هم داره اون خودخواهی رو نقض میکنه:
“چی تو چشاته که تو رو انقد عزیز میکنه؟
این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه”
یا این قسمت؛
“هرچی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاشت
بدون تو دنیای من انگار تماشاگر نداشت”
من که عاشق این ترانه شدم!
۱۰ مرداد ۱۳۹۱در ۲۲:۰۷
سلام
خواهش میکنم شما مامان این خونه ای اجازه ی ما هم دست شماست
من گفتم این فقط نظر شخصیه منه همین
بعضی وقتا عشق خواستن نیست
گذشتنه
خیلی جملات و اشعار شنیدم که مثل این شعر اول عشق خودشون ستایش میکنند و بعد با وجود تمام حسی که دارند اونو محکوم میکنند
ولی باید دید کی معنی این بیتو واقعا درک میکنه
از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر
این بیت تمام اون بیتا رو نقض میکنه
۱۱ مرداد ۱۳۹۱در ۱۱:۳۳
اختیاردارید، اما خب اینکه من مامان این خونه ام تأثیری در نظرم دربارهی پست ها نداره. گاهی با بعضی از پست ها ارتباط برقرار نمیکنم..
من تاحالا عاشق نشدم، یعنی به خودم اجازه نمیدم اسم اون احساساتی رو که داشتم، عشق بذارم!
اما بعضی قسمت های این ترانه رو واقعاً تجربه کردم..
۹ مرداد ۱۳۹۱در ۱۱:۲۴
همه چیز مجاز است جزمقطع تجلی عشق.
سلام.زیبابود.ممنون.
۹ مرداد ۱۳۹۱در ۱۱:۴۰
سلام، خواهش
۹ مرداد ۱۳۹۱در ۱۰:۳۳
سلام شاهین جان خیلی زیبا بود.مرسی
۹ مرداد ۱۳۹۱در ۱۰:۴۴
سلام … جان. خواهش
۹ مرداد ۱۳۹۱در ۱۰:۴۷
این جاخالی که بابا شاهین گذاشته یعنی لطفا اسمتو فارسی کن