شام مهتاب
تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گلوار به پایم شکستی
قلم زد نگاهت به نقشآفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی
پریزاد عشقو مهآسا کشیدی
خدا را به شور تماشا کشیدی
تو دونسته بودی چه خوشباورم من
شکفتی و گفتی از عشق پرپرم من
تا گفتم کی هستی؟ تو گفتی یه بیتاب
تا گفتم دلت کو؟ تو گفتی که دریاب
قسم خوردی بر ماه که عاشقترینی
توی جمع عاشق، تو صادقترینی
همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای! مبادا دروغ گفت
گذشت روزگاری از اون لحظهی ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب
در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به یادت شکستم
تو از این شکستن خبر داری یا نه
هنوز شور عشقو به سر داری یا نه
هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
ترانه سرا: مینا جلالی
۲۲ تیر ۱۳۹۲در ۱۶:۲۵
زیبایود مرسی
۱۷ شهریور ۱۳۹۲در ۱۱:۴۵
خواهش
۱۴ تیر ۱۳۹۲در ۰۳:۳۵
سلام دوست عزیزم. لذت بردم از شعرت پاینده باشید
۱۷ شهریور ۱۳۹۲در ۱۱:۴۴
سلام، ممنون
۲۰ خرداد ۱۳۹۲در ۱۷:۰۸
انتخابت حرف نداشت
۱۰ تیر ۱۳۹۲در ۲۱:۴۷
ممنون عزیز
۱۶ خرداد ۱۳۹۲در ۱۳:۵۱
تو دونسته بودی چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی از عشق پرپرم من
تک تک کلمه هاش با تار و پود قلب بازی میکنه…
۱۰ تیر ۱۳۹۲در ۲۱:۴۷
همینطوره
۷ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۰۷:۵۳
من این شعرو خیلی دوست دارم………..ممنون
۱۰ تیر ۱۳۹۲در ۲۱:۴۶
خواهش
۶ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۲۲:۵۶
عالی بود- ممنون
۱۰ تیر ۱۳۹۲در ۲۱:۴۷
خواهش
۵ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۱۳:۵۴
مرسی به خاطر شعر خیلی قشنگت/وقتی داریوش این سروده رو میخونه ادم دیوانه میشه
۱۰ تیر ۱۳۹۲در ۲۱:۴۴
خواهش..
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۱۲:۲۷
زیبا بود
خیلی خیلی ممنون شنو جان
به خاطرعکس زیباشم از آقا شاهین ممنونم خسته نباشید
۳ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۱۷:۵۳
خواهش مریم جان
۵ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۱۴:۴۵
خواهش مریم جان
۲ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۱۰:۵۷
ممنون به خاطر این شعر خیلی زیبا بود.
۳ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۱۷:۵۳
…
۱ اردیبهشت ۱۳۹۲در ۲۰:۲۲
خیلی خوشگل بود
من خیلی دوسش داشتم