روزت مبارک مهربانم

امروز روزِ توست، ای مهربان‌ترین فرشته‌ی خدا.
بگو چگونه تو را در قاب دفترم توصیف کنم؟
صبر و مهربانیت را چطور در ابعاد کوچک ذهنم جا دهم؟
آن زمان که خط‌خطی‌های بی‌قراری‌ام را با مهر و محبتت پاک می‌کردی و با صبر و بردباری کلمه‌ به کلمه‌ی زندگی را به من دیکته می‌گفتی خوب به خاطرم مانده است و من باز فراموش می‌کردم محبت تشدید دارد.

در تمام مراحل زندگی، قدم به قدم، هم‌پای من آمدی، بارها بر زمین افتادم و هر بار با مهربانی دستم را گرفتی.
آری، از تو آموختم حتی در سخت‌ترین شرایط، امید را هرگز از یاد نبرم.

وقتی بوسه بر دستان چروکیده‌ات می‌زنم، با افتخار می‌گویم این دستان مادر من است که تمام زندگی‌اش را به پای من گذاشت؛
من با نوازش همین دست‌ها بزرگ شدم و امروز با تمام وجودم می‌گویم:
مادرم مدیون تمام مهربانی‌هایت هستم و  کمی کمتر از آنچه تو دوستم داری، دوستت دارم.

باران مهام

مادر محبت
انتشار یافته توسط باران در دوشنبه 6 اسفند 1397 با موضوع دل‌نوشته‌ها
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۳۵۰ دیدگاه

  1. سسلاااااامممم . . . من اسمم یلداس تازه واردم . . . تازه دیشب عضو شدم . . . از محیطش و صمیمیت بین بچه ها خوشم اومد . . . امیدوارم دوستای خوبی برا هم باشیم . . . دوستون دارم @};- :)

    • سلام یلدا جون، به عاشقانه‌ها خوش اومدی؛ عزیزم می‌تونی از طریق صفحه (شناسنامه من) اسم یلدایی تو به فارسی بنویسی اینطوری قشنگ تره، راستی صفحه شناسنامه من رو میتونی از ستون سمت راست پیدا کنی. در فیلد نام اسم تو به فارسی بنویس و در فیلد نام نمایشی از لیست نام نمایشی اسم فارسی تو انتخاب کن.
      منتظر کامنت های قشنگت هستم.
      راستی شما الان افتخار آشنایی با مامان باران رو بدست آوردی :-p :d
      دوستت دارم دختر جدیدم

    • سلام یلدا جون به خونواده عاشقانه ها خوش اومدی @};- @};- منم میشم ابجیت ;)

    • سلام آبجی یلدا منم یکی از داداش هاتم(البته اگه قبول کنی)!!!! به خانواده ی عاشقانه ی ما خوش اومدی. امیدوارم بهترین لحظه هارو اینجا با خانواده ی جدیدت داشته باشی. %%- %%- %%- %%- %%- %%- %%- %%- %%- %%- %%- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- :x :x :x :x :x :x :x :x ;) ;) ;) ;) ;) ;) ;) ;) :d :)) :d :)) :)) :)) :))

      • سلام صفحه ی کاربریتونو دیدم داداش محمد اگه شما قول بدی که برام دعا میکنی منم قول میدم که همین امشب سر نماز واستون دعا کنم آخه فردا امتحان زمین دارم (مستمر) [دعا کردن]

        • سلام آبجی خانوم. من همیشه برای شما و همه ی اعضای خانواده ی عاشقانه م دعا میکنم امیدوارم همیشه موفق باشی در ضمن درسهاتو هم خوب بخون که منو خوشحال کنی اگه توی درسهات کمک خواستی بگو تعارف نکن.( کاش واقعا میشد کمکت کنم)در هر صورت موفق باشی عزیز @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- !!!

    • خوش اومدی آبجی یلدا جونم
      البته ببخشیدااااکه شما رو آبجی صدا می کنم
      @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
      این گل ها هم تقدیم به شما آبجی نازم

    • سلام یلدا جان خیلی خوشومدی گلم ایشالا اینجا بهت خوش بگذره :-* :-* :-* :-* :-* @};-

    • یلدا جون غریبی نکن منم تازه واردم مثل تو فقط چند روزی زود تر آمدم امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم این گلها هم همش برای تو آبجی @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-

    • سلام یلدا جان.خیییییییییییییییییلی خیییییییییییییییییییییییلی خوش اومدی به جمع عاشقانه ها. @};- @};- :-*

    • سلام یلدا جان شما هم خوش اومدید ;) ;) @};- @};-

    • سلام یلدا جون خوش به عاشقانه ها خوش اومدی. :-* @};- @};- @};-

  2. همه از مهرو محبت مادراشون میگن و درمورد از خودگذشتگی مادراشون مینویسن. ولی من میخوام برعکس این حرفارو بگم… از دست مادرم دلم خونه…

    بذارید باقیشو نگم. چون هرچی راجع به بی محبتو خودخواهیش بگم، کم گفتم…
    همین اندازه بدونید که من از مادرم توی این ۲۲سال زندگی خیری ندیدم. همش درد و عذاب و بدبختی کشیدمو از دستش شب و روز گریه کردم.

    • سلام لیلی جون، به عاشقانه‌ها خوش اومدی عزیزم، ببین گلم درباره این متنی که نوشتم می خواستم بهت بگم، من تازه ذره‌ای از حسی رو که به مامانم داشتم آوردم رو کاغذ و شد اینی که خوندی. لیلی جون مطمئناً منم گاهی اوقات از دست مامانم ناراحت شدم و این چیزها پیش میاد مخصوصاً وقتی اختلاف سنی زیادی داشته باشی منم بارها دلم شکسته.. اما عزیزم اگه دل من ۱۰۰ بار شکسته دل مامانم ۱۰۰۰۰۰ بار شکسته، زمانی که نوزاد بودی رو به یاد نمیاری! فکر میکنی کی شب تا صبح مواظبت بوده؟ فکر میکنی وقتی تب می‌کردی کی تو رو پاشویه می‌کرده؟
      ببین عزیزم اینو بهت بگم؛ مثلاً در مقیاس کوچکتری که این خونه‌ی عاشقانه‌ی ماست، بچه‌های اینجا به من میگن مامان، راستشو بخوای این کلمه خیلی به من مسئولیت و حس داده، باور کن هر کی کامنت میده و یکمی از حرفاش می‌فهمم دلش گرفته من ناراحت میشم و حتی بخاطر مشکلات بچه‌ها بارها گریه کردم. الان هم اومدم یه کامنت بذارم که بگم این یه هفته خیلی سرم شلوغه و نمیتونم بیام که کامنت تو رو دیدم و بدون اونقدر برام ارزش داری که خواستم این توضیحاتو بهت بگم.
      عزیزم اگه دوس داشتی با من یا با بقیه در ارتباط باشی حتما قبلش اسم تو از طریق صفحه شناسنامه من به فارسی بنویس و بعدش منتظر کامنت هات هستم
      دوستدارت: مامان باران
      @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-

    • سلام لیلی خانوم. به خانواده ی جدیدت خوش اومدی.
      منم با مادر باران موافقم.توی این دنیا هیچکس به اندازه ی مادر ،مارو دوست نداره
      آخه ۹ماه سخت ترین عذاب رو تحمل کرده بعدش هم تا وقتی ما از آب وگل در بیایم مادرمون نگرانی داره و آب خوش از گلوش پایین نمیره.ولی همیشه توی همه ی زندگی ها مشکلات واختلاف سلیقه ها وجود داره.
      پس هیچوقت با عصبانیت درمورد مقام مادر کم لطفی نکن آبجی گلم.
      چون روزی که خودت مادر بشی اینهارو بهتر درک میکنی و شاید شرمنده بشی. پس ……….. !!!!! :x :x :x :x :x :x :x :x :x :x :x :x :x :x :x حالا یه چندتا چای بزن تا اعصابت آروم شه جیگررررررررر ~O) ~O) ~O) ~O) ~O) ~O) ~O) ~O) ~O) ~O) ~O) ~O)

    • سلام لیلی جان. به خوانواده ی بزرگ و قشنگ عاشقانه ها خوش اومدی @};- @};- @};- @};- @};- امیدوارم ماها بتونیم آرومت کنیم. راستش قضاوتی نمیتونم درمورد مامانت بکنم چون جای تو نیستم اما همینقدر میدونم که هیچ حسی در دنیا بالاتر و عمیق تر از حس مادری نیست و من اطمینان دارم که هیچ مادری نیست که بچش رو دوست نداشته باشه مگر اینکه در برحه ای از زمان دچار افسردگی یا چیزی شبیه این بشه که در این صورت هم بی انصافی میشه اگه بخایم از دستش ناراحت بشیم چون این قبیل اتفاقات ممکنه برای هر کسی اتفاق بیفته حتی خود ما. لیلی جان اگه تو بتونی روی افکار و اعمال خودت مدیریت کنی و با افکار مثبت به خودت بقبولونی که مادرت دلسوزانه دوستت داره مطمئن باش به مرور زمان نتیجه ی خوبی میگیری. وقتی تو احساس کنی دوستت داره باهاش خوش رفتاری میکنی و هی که این عمل رو تکرار کنی سنگ هم آب میشه! پس مادرت هم به مرور با تو خوش رفتار میشه. تو چه میدونی شاید مادرت مشکلات بزرگی تو زندگیش داشته شاید کم مهری دیده که سرد شده حالا تو که دختر خوب و عاقلی هستی باید این خلا رو در زندگی مادرت پر کنی شاید اولش سخت باشه ولی مطمئن باش شدنیه. یه آیه از قرآن هم برات میگم که برای خودم خیلی راه گشا بوده:
      همیشه بدی خلق را به بهترین پاداش بده تا همان کس که با تو بر سر دشمنی است دوست و خویش تو گردد.
      هر کمکی هم از دست ما برمیومد در خدمتیم :-* :-* :-* :-* :-* :-*

    • سلام لیلی جون .منم عضو کوجیکی از این خانواده هستم.وخوش امد بهت میکم عزیزم.
      راستش متنتو که خوندم خیلی ناراحت شدم.لیلی منم بارها و بارها برام بیش اومده که مادرم درکم نکرده،از صبح تا شب به جونم غر زده،دلمو شکسته و حتی منو از خیلی جیزا که حقم بوده محروم کرده…مادر من اخلاق عجیبی داره.تقریبا همه ی اونایی که باهاش در ارتباطن اینو میدونن…منم یه موقع هایی که خیلی عصبانی میشم فکر میکنم اون منو اذیت میکنه و ما همدیکه رو دوست نداریم.راستش رو بخوای تا الان حتی یکبار هم باهاش درددل نکردم …جون نتونستم و میدونم هر جی بکم منو سرکوب میکنه.خب مادر منم اینطوره دیکه!!اما باور کن با تمام این اخلاقاش بارها بارها دیدم به خاطر مریض شدنم از ته دل گریه میکنه،بارها و بارها زمزمه های اروم دعاشو شنیدم که داره برام دعا میکنه،،،چندین بار شبا که بیدار شده و اومده رومو کشیده رو دیدم،راستش لیلی جون با تمام اختلافایی که با هم داریم خیلی برام زحمت کشیده و میکشه و نگرانمه و میدونم همه ی گیر دادن ها و نق زدن هاش فقط به خاطر محبت زیادیه که بهم داره و نگرانیش در مورد اینده و سرنوشتمه.حالا ما که بچه گی هامونو یادمون نمیاد تا ببینیم جقدر مادرمون زحمتمونو کشیده و دقدر بوسیدتمون تا گریمون بند بیاد…من فهمیدم که مادرم با تمام بداخلاقی هایی که کاهی داره واقعا دلسوزترین کس زندگیمه….
      مطمئنم اگه تو هم یه کم با ارامش بیشتری فکر کنی ودقت کنی و خودتو بذاری جای مادرت و قبول کنی که هر کس محبتشو و نگرانیشو یه جور بروز میده ،شک ندارم به نتیجه ای میرسی که من رسیدم خواهر گلم. :-* :-*

    • دخترعزیزم، حرف های همه رو با دقت بخون، امیدوارم وقتی یکمی آروم تر شدی و تونستی منطقی تر فکر کنی، حتماً به این نتیجه می‌رسی که کسی که حاضره خار تو چشمش بره اما توی پای تو نره فقط و فقط مامانته!
      کامنت مو طولانی نمی‌کنم، اما منتظر جوابت هستم عزیزم. @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-

  3. سپاس را سزاست خداوندگار دوعالم با خلقتی شگرف که من درمانده ام در توصیف وجود وصف ناشدنی اش چه بگویم،چه می توان گفت!؟‌ از که می توان شنید و از کجا می توان خواند؟! که چنین زیبا و حیرت اور عشق می ورزد و خاموشی را چراغ و مرده ای را روح می بخشد.انکه نگاهش اتشی را در قلب شعله ور می سازد ونفسش در ذره ذره ی وجود حک میشود.انکه دعایش معراجی و کلامش عاشقانه است.انکه عشق می افریند و خود عاشق می کند.
    مادر،ای زیباترین جلوه گاه جمال خداوندی،ای پرشورترین مصداق هر انچه که هست و نیست،ای دومین میعادگاه و تکیه گاه من،ای انکه دست های محبت تورا فرشتگان می بوسند، ای همه بهانه ام برای زیستن،ای که بی تو جهانم تاریک است،ای راه گشای من،ای عشق تو از سر شوق و شوق تو از سر عشق،ای لطف تو از سر مهر،ای فداکارترین عزیز خداوند،ای همه ی وجود من،ای مهلقای من. . .
    مادرم،دنیای من بی تو بی رنگ است،بی تو زندگی بر من حرام است.بی تو من خدارا هم نخواهم داشت!!!. بی تو بهشت هم برایم کویری بیش نیست.با تو بهشت درهرجا از ان من است.
    مادرم،ان زمان که بر سر سجاده ی نورت می نشینی،چگونه چهره ی روشنت را نظاره کنم که روشناییش نوری مافوق نور است،چگونه می توان عروج تورا دید که مرا تنها چشم سر بسنده است و بس و چه بسا که دیدار تو چشم دل می خواهد و بس!!
    مادرم،میخواهم تمام واژه نامه هارا تصحیح کنم.میخواهم واژه ای جدید به ان بیفزایم.میخواهم واژه ای فرای عشق بیاورم که بتواند لطف لطیفت،نفس نفیست،عشق عاشقانه ات،مهر مهربانه ات و چشمان مادرانه ات را وصف کند.میخواهم واژه ای بیاورم که حد دوست داشتن تورا کمی نشان دهد!
    با این همه شگفتی و حیرت بازهم نگاه به سوی تو مرا به خدا باز میگرداند که چه زیبا تو را افریده است و از صمیم قلب فریاد می زنم:
    خداوندا، سپاس،سپاس و سپاس.سپاس که به من نور بخشیدی،مرا از داشتن این خلقت بی حد و مرز و شگفتت محروم نساختی.سپاس که به من حقیر بزرگی بخشیدی.سپاس از خلقتت و حقا که سزاوارست تو را: (و تبارک اله الاحسن الخالقین)
    مادرم،نمی دانم چگونه بگویم دوستت دارم،نمی دانم چگونه بگویم می خواهمت،نمی دانم چگونه محبت هایت را جبران کنم.هرچه کنم کم است!!
    اما. . . با تمام گفته های ناگفته ام،بازهم در مقابلت رو سیاه مانده ام،باز هم کلامی سزاوار تو به ذهنم نمی رسد،اما بدان دوستت دارم،بدان دوستت دارم و عا شقانه برایت می خوانم :
    “تمام ناتمام من،با تو تمام می شوم.درست مانند کودکی های دریا وقتی به اغوش دریا می رسد.”
    مادرم،زیباترین. . .
    دوستت دارم.
    “ح.ب_اردیبهشت ۸۹”
    (خودم نوشتم…) @};- @};-
    این روز فرخنده رو به تمام مادرای دنیا و مادران آینده تبریک میگم
    مادرم،دوستت دارم…. @};-

  4. همه تورا فرشته ی خدا می خوانند
    اما من تورا چه نامم که میدانم ازفرشته والاتری
    اری مادر میدانم که فرشتگان در برابر تو سربه خاک مینهند وبر زخم های دستت روزی هزاران بار بوسه میزنندوقلبت را خانه خدا میدانند وبران نماز میگذارند
    نمی خواهم تورا فرشته بنامم که جز کوچکی برایت چیزی به ارمغان نمی اورد
    می خواهم بر تو نامی نهم که فرشتگان باشنیدن ان بدانند که در برابر تو چه حقیرند
    می خواهم بر تو نامی بگذارم که هرگاه نامت را درمیان لبهایم زمزمه کردم عرش کبریای خدایم را به لرزه دراورم
    اما حیف واژاگانم نمی توانند بزرگی تورا در خود جا دهند
    خوب می دانند اگر واژه ی به امتداد زندگی وبه بزرگی اسمان وگرمای خورشید وزیبای مهتاب پیدا کنم باز در برابرت خجل می شود ذوب می شود.
    مهربانیت برایم نشانی از مهربانی های خدایم بودی قلب تونماد خانه ی خدایم بود شیارهای روی صورتت غم خدایم رابه یادم می اورد اغوش گرمت بهشت خدا یم را به تصویر میکشید
    پس بگذار تورا تجلی از خدایم بدانم
    وانگاه فرشتگان بدانند تو همان انسانی بودی که در برابرت سر به سجده نهادن

  5. بیمارم ،مادر جان!
    میدانم،میبینی
    میبینم،میدانی
    میترسی،میلرزی
    از کارم،رفتارم،مادر جان!
    میدانم ،میبینی
    گه گریم،گه خندم
    گه گیجم،گه مستم
    و هر شب تا روزش
    بیدارم،بیدارم،مادر جان!
    میدانم،میدانی
    کز دنیا ، وز هستی
    هشیاری ،یا مستی
    از مادر،از خواهر
    از دختر،از همسر
    از این یک، وآن دیگر
    بیزارم،بیزارم،مادر جان!
    من دردم بی ساحل.
    تو رنجت بی حاصل.
    ساحر شو،جادو کن
    درمان کن،دارو کن
    بیمارم،بیمارم،بیمارم،مادر جان!

    مهدی اخوان ثالث

  6. خیلــــــــــــــی قشنگ بود…. ;)

  7. عشق یعنی مادر
    صبر یعنی یک زن
    مهر یعنی دختر
    نور یعنی خواهر
    هر چه هستی مهر یا نورعشق یا صبر روزت مبارک
    تقدیم به تمام مادرها زن ها دختر ها و خواهرها :x

  8. خواهشـــی بـر لـب من هست ولـی تکـراری
    مـی شود دســت از اعـــدام دلـــم بــرداری ؟
    دل من مـــال تو شد پـس دل خود را مَشِـکن
    بگذر از کشـتـن و ســرسختـی وخـود آزاری
    ثبــت کن محــض سند مصـــرع بعــدی مـــرا
    ” تــو در اعمـاق دلـــم مثـــل خدا جــا داری ”
    لهجه ی جاهلی وصف تو را هم عشق است
    واقعــاً دســـت مـــریـــزاد عجــب ســـالاری !
    حکــم سختیـست ، بیا بگـــذر و آقـــایـی کن
    تو که در قصـــر دلـم حـاکم وســـردمـــــداری
    شهـــرونـدانه تقــاضــــای خــودم را گفــــتم
    بررسی کـن بـه کـَـرَم چـون که تو فرمانداری
    جواد مـزنـگــی

    • واقعا دستت درد نکنه

    • اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
      دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

      اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست
      من از تو می‌‌نویسم و این کیمیا کم است

      دریا و من چه قدر شبیهیم گرچه باز
      من سخت بی‌قرارم و او بی‌قرار نیست

      با او چه خوب می‌شود از حال خویش گفت
      دریا که از اهالی این روزگارنیست!

      امشب ولی هوای جنون موج می‌زند
      دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست

      ای کاش از تو هیچ نمی‌گفتمش ببین
      دریا هم اینچنین که منم بردبار نیست

      • هر که دلارام دید از دلش آرام رفت
        چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت
        یاد تو میرفت و ما عاشق و بیدل بدیم
        پرده برانداختی کار به اتمام رفت
        ماه نتابد به روز چیست که در خانه تافت
        سرو نروید به بام کیست که بر بام رفت
        مشعلهای برفروخت پرتو خورشید عشق
        خرمن خاصان بسوخت خانگه عام رفت
        عارف مجموع را در پس دیوار صبر
        طاقت صبرش نبود ننگ شد و نام رفت
        گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی
        حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت
        هر که هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت
        آخر عمر از جهان چون برود خام رفت
        ما قدم از سر کنیم در طلب دوستان
        راه به جایی نبرد هر که به اقدام رفت
        همت سعدی به عشق میل نکردی ولی
        می چو فروشد به کام عقل به ناکام رفت
        سعدی

        • @};- @};- :-* @};- @};- [خجالت]

          ای یاد دور دست که دل میبری هنوز
          چون آتش نهفته به خاکستری هنوز

          هر چند خط کشیده بر آیینه ات زمان
          در چشمم از تمامی خوبان سری هنوز

          سودای دلنشین نخستین و آخرین
          عمرم گذشته است و توام در سری هنوز

          ای چلچراغ کهنه که ز آنسوی سالها
          از هر چراغ تازه فروزان تری هنوز

          بالین و بسترم همه از گل بیا کنی
          شب بر حریم خوابم اگر بگذری هنوز

          ای نازنین درخت نخستین گناه من
          از میوه های وسوسه با آوری هنوز

          آن سیب های راه به پرهیز بسته را
          در سایه سار زلف تو می پروری هنوز

          وآن سفره ی شبانه ی نان و شراب را
          بر میزهای خواب تو می گستری هنوز

          با جرعه ای ز بوی تو از خویش می روم
          آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز

          حسین منزوی

          • سلام
            خوش میروی به تنها ، تن ها فدای جانت
            مدهوش می گذاری یاران مهربانت
            آیینه ای طلب کن تا روی خود ببینی
            وز حسن خود بماند انگشت بر دهانت
            قصد شکار داری یا اتفاق بستان ؟
            عزمی درست باید می کشد عنانت
            ای گلبن خرامان ، با دوستان نگه کن
            تا بگذرد نسیمی بر ما ز بوستانت
            رخت سرای عقلم تاراج شوق کردی
            ای دزد آشکاری ، می بینم از نهانت
            هر دم کمند زلفت صیدی دگر بگیرد
            پیکان غمزه در دل ز ابروی چون کمانت
            دانی چرا نخفتم ؟ تو پادشاه حسنی
            خفتن حرام باشد بر چشم پاسبانت
            ما را نمی برازد با وصلت آشنایی
            مرغی لبق تر از من ، باید هم آشیانت
            من آب زندگانی بعد از تو می نخواهم
            بگذار تا بمیرم برخاک آستانت
            من فتنه زمانم ، وآن دوستان که داری
            بی شک نگاه دارند از فتنه زمانت
            سعدی

          • aleykeh سلام
            همراه بسیار است، اما همدمی نیست
            مثل تمام غصه ها، این هم غمی نیست

            دلبسته اندوه دامنگیر خود باش
            از عالم غم دلرباتر عالمی نیست

            کار بزرگ خویش را کوچک مپندار
            از دوست دشمن ساختن کار کمی نیست

            چشمی حقیقت بین کنار کعبه می گفت
            «انسان» فراوان است، اما «آدمی» نیست

            در فکر فتح قله قافم که آنجاست
            جایی که تا امروز برآن پرچمی نیست

            فاضل نظری

          • نرگس مست که چشمش همه شرم و ناز است
            تا نگاهش به تو افتاده دهانش باز است
            افق رنگی دریاچه ی چشمان ترا
            اختران غرق تماشا که چه چشم انداز است
            با تو ای شاهد تبریز سر آرد به سلام
            سرو نازی که به باغ ارم شیراز است
            بازی زلف تو با خنجر ابرو گویی
            رقص لزگی است که بیت الغزل قفقاز است
            نیست در شعر من آن رقّت و ایهام قدیم
            دگر این قصّه حوالت به زبان ساز است
            گوش کن ترجمه ی راز و نیاز من و تست
            لحن موسیقی اگر ساز و اگر آواز است
            گو صبا در پس این پرده بلرزد کاینجا
            غیرت عشق ، نگهبان حریم راز است
            شهریار

  9. چه نزدیک است
    بهشت زیر پایت را میگویم
    بوسه بر پایت میزنم
    که بهشت را با تمام بزرگی اش زیر پا داری
    روزت مبارک مادر
    @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-

  10. سلام
    باران خانم واقعا زیبا بود
    و مبارک باشه روز مادر به شما مادر عاشقانه ها @};-