خدا ما رو برای هم نمیخواست
خدا ما رو برای هم نمیخواست
فقط میخواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمهی ما مال ما نیست
فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم
تموم لحظههای این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمیخواست
خودت دیدی دعامون بیاثر بود
چه سخته مال هم باشیم و بیهم
میبینم میری و میبینی میرم
تو وقتی هستی اما دوری از من
نه میشه زنده باشم نه بمیرم
نمیگم دلخور از تقدیرم اما
تو میدونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید میرسیدیم
داره رو دست ما میمیره این عشق
دکتر افشین یداللهی
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۲۲:۴۷
شعرهای دکتر یدالهی همیشه دوست داشتنیه.ممنون
۲۱ خرداد ۱۳۹۱در ۰۹:۳۷
. ..
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۲۱:۵۸
خیلی قشنگ بود دستتون درد نکنه
۲۱ خرداد ۱۳۹۱در ۰۹:۳۷
.. .
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۲۱:۳۳
سلام خیلی عالی بود ممنونم
۲۱ خرداد ۱۳۹۱در ۰۹:۳۷
سلام
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۹:۳۰
شعر قشنگی بود ممنون اقا شاهین…
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۹:۳۳
….
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۶:۳۳
بابایی بالاخره تونستم بیام.
خیلی قشنگ بود. مرسی
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۷:۴۰
…
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۳:۵۲
حالا که ورقها همگی رو شدهاند
سرخورده از این همه تکاپو شدهاند
گیریم کسی کلید را پیدا کرد
درهای جهان قفل از آن سو شدهاند
جلیل صفربیگی
بسیار قشنگ بود.
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۳:۵۲
..
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۲:۵۹
فوق العاده بود.مرسی
۲۱ خرداد ۱۳۹۱در ۱۱:۵۳
. .
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۲:۱۴
ترانه قشنگی انتخاب کردی…با تمام غمی که داره اما بازم آدمو به سمت خودش جذب میکنه..مرسی
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۲:۵۳
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۲:۰۷
خیلی خیلی زیبا بود، یه ترانه سرشار از احساس.
باتشکر از انتخاب شما
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۲:۵۳
.
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۱:۵۸
فقط چون دیر باید میرسیدیم .. داره رو دست ما میمیره این عشق
سلام آقاشاهین واقعا زیبا بود
خسته نباشید
۲۰ خرداد ۱۳۹۱در ۱۲:۵۴
سلام هادی جان، ممنون.