حالا چرا

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا

نوش‌داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار
این‌همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا

در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا

شهریارا بی حبیب خود نمی‌کردی سفر
این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا

شاعر: شهریار

لینک کوتاه برای اشتراک‌گذاری:
انتشار یافته توسط شاهین در یکشنبه 20 آذر 1390 با موضوع شعرهای عاشقانه
کلیدواژه‌ها:
همچنین بخوانید: جای تو خالیست سراب رد پای تو ناگفته‌ها ای دوست کجایی؟ دنیای این روزای من

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۲۲۹ دیدگاه

  1. امیر صم گفته:

    ۲۷ دی ۱۳۹۰در ۱۱:۰۲

    سلام بچه ها بابا تورو خدا یکی هم حرفای خوب بزبه.همش ناله و نفرین و شکست . بخدا قسم در این دنیا هم جملات قشنگ با بار مثبتم هست

  2. فاطمه گفته:

    ۲۶ دی ۱۳۹۰در ۱۱:۰۹

    اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی اگر بد کردمو هرگز به روی خود نیاوردی اگر زخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من حلالم کن حلالم کن و بعد از آن دعایم کن تنها وابستگی من

  3. فاطمه گفته:

    ۲۶ دی ۱۳۹۰در ۱۱:۰۳

    خیلی قشنگه خیلی

  4. bahar گفته:

    ۲۲ دی ۱۳۹۰در ۰۰:۱۵

    منحصر شد همه ی دار و ندارم به جنون
    درچه ره خرج کنم این همه دارایی را…؟؟

  5. SARA گفته:

    ۲۱ دی ۱۳۹۰در ۲۱:۳۵

    سلام منم اولین باره اومدم اینجا دوستای عزیز اول طرفتونو بشناسین بعد بش دل ببندین….. کاش یکی این حرفو ۳ سال پیش به من میگفت

    • بهمن گفته:

      ۲۱ دی ۱۳۹۰در ۲۱:۵۳

      منم تازه اومدم اینجا

      سارا جون مشکل دخترا اینه که وقتی عاشق میشن از ته =(( دل و با تمام وجود =(( عاشق میشن

      اما تو این دنیا … :(

      • SARA گفته:

        ۲۱ دی ۱۳۹۰در ۲۳:۰۳

        اره از ته دل اما هیچ پسری لیاقت این عشق بزرگ دخترارو نداره.نه؟ :)

        • بهمن گفته:

          ۲۲ دی ۱۳۹۰در ۰۱:۲۶

          آره این حرفت یه حقیقته تلخه…

          کاش همه پسرا مثل دخترا عاشق میشدن و پای عشقشون میموندن اونوقت دنیا بهشت میشد…

          دختر عاشق با پسر عاشق از زمین تا آسمون فرق دارن…

          من که طرف دخترام چون میتونم درکشون کنم @};-

        • حامد گفته:

          ۲۶ دی ۱۳۹۰در ۰۳:۱۵

          شما دخترا عشقتون موقته و زود خسته میشید
          اینو تاریخ ثابت کرده
          کاش عاشق نمیشدم تا به این روز نمیوفتادم
          حالم خوش نیست
          ببخشید زیاد حرف زدم
          ممنون

    • سوگند گفته:

      ۲۹ دی ۱۳۹۰در ۱۴:۲۲

      کاش یکی ۳سال پیش به من میگفت سارا جون :((

  6. navid گفته:

    ۲۱ دی ۱۳۹۰در ۱۲:۴۴

    [دست زدن] @-) جالب بود

  7. بهمن گفته:

    ۲۰ دی ۱۳۹۰در ۱۹:۱۴

    سلام…
    من بار اوله میام اینجا.ممنون از شعر قشنگی که انتخاب کردین…

    راستی هرکی خواست درد دل کنه تنها نیس … من خوشحال میشم بهتون کمک کنم

    فقط تورو خدا قدر خودتون رو بدونید… @};-

  8. امیر گفته:

    ۱۹ دی ۱۳۹۰در ۲۱:۲۳

    سلام میخواستم ببینم چند نفر از بروبچه ی ناب تبریز اینج فعال هستند.منتظرشان هستم

    • elahe گفته:

      ۲۶ دی ۱۳۹۰در ۱۵:۲۴

      ایول بچه تبریز راستی تراکتور سازی هم که برد .خوشحال شدم که تبریزی پیدا شد :-p

  9. سحر گفته:

    ۱۹ دی ۱۳۹۰در ۱۳:۱۷

    سلام خسته نباشید
    مرسی بابت شعر دلنشینی که انتخاب کردین
    خدا قوت @};-

  10. سارا گفته:

    ۱۹ دی ۱۳۹۰در ۱۱:۳۷

    خیلی داغونم به خدا خیلی ، یه کم منو تحویل بگیرین