تلافی

یا تو زیباتر شدی یا چشام بارونیه .. این قفس بازه ولی قلب من زندونیه
من پشیمون می‌کنم جاده رو از رفتنت .. تو نباشی می‌پره عطرتم از پیرهنت

میخوام آروم شم تو نمیذاری .. هر دو بی رحمن عشق و بیزاری
همه دنیامو زیر و رو کردم .. تو رو شاید دیر آرزو کردم

قدمای آخرو آهسته‌تر بردار .. واسه من کابوسه فکر آخرین دیدار
بغض این آهنگ مارو تا کجاها برد .. شایدم تقدیرمو امشب به رحم آورد

به تلافی اون همه تلخی گله‌هاتم طعم عسل شد
غم معصومانه‌ی چشمات به تبسم تازه بدل شد
می‌شه با من هزار و یک سال به بهانه قصه بمونی
همه مرثیه‌های سکوتم به بهار تو باغ غزل شد

نفس کشیدن دل سپردن مثل دریا ماه من
از تو خوندن با تو موندن مقصد من راه من
همینه رویام آرزوهام سرگذشت آه من
نرفته برگرد که با تو شاید خدا گذشت از گناه من

تو مثل بارون غمو آسون می‌بری از یاد من
با تو خوبن بی‌غروبن خاطرات شاد من
زار و خسته دل‌شکسته بی‌نوا فرهاد من
مرغ آمین کی به شیرین می‌رسه فریاد من

ترانه سرا: مونا برزویی

انتشار یافته توسط شاهین در جمعه 23 دی 1390 با موضوع ترانه‌های عاشقانه
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۱۲۰ دیدگاه

  1. سلام اقا شاهین
    فوق العاده من عاشق این شعرم اولین بار که اهنگش رو گوش کردم خیلی گریه کردم
    واقعا شعر با احساسیه :((

  2. عالی بود زمن خیلی دوستش دارم [دست زدن]

  3. سلام
    عالی مینویسی
    ممنون @};- =((

  4. زیبا بود … خوشحال میشم یه سری هم به من بزنی @};- @};- @};-

  5. مهرناز گفته:

    ۶ بهمن ۱۳۹۰در ۰۰:۰۰

    فوق العاده دلنشین و تاثر برانگیز :(

  6. من شعر زیبای نگاه رو خیلی دوس دارم گفتم شمارو هم تو این زیبایی و دوس داشتن شریک کنم اگه کسی شاعرش رو میشناسه لطف کنه بگه . . . :
    بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم
    و تازه،داشته باشد،بیا گناه کنیم

    بیا بساط قرار و گل و محبت را
    دوباره دست به هم داده، روبراه کنیم

    اگر به خاطر هم عاشقانه بر خیزیم
    نمی رسیم به جایی که اشتباه کنیم

    برای دلخوشی چشم هایمان هم هست
    بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم x_x :-b 8-> 8-> 8->

    • نازنین بانو گفته:

      ۵ بهمن ۱۳۹۰در ۱۴:۵۱

      منم خیلی دوست دارم این شعرو (فرامرز عرب عامری) اینم شاعرشه :x :x :x :x :x

    • نازنین بانو گفته:

      ۵ بهمن ۱۳۹۰در ۱۵:۵۹

      بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم
      و تازه داشته باشد بیا گناه کنیم

      نگاه و بوسه و لبخند اگر گناه بوَد

      بیا که نامه اعمال خود سیاه کنیم

      بیا به نیم نگاهی و خنده ای و لبی

      تمام آخرت خویش را تباه کنیم

      به شور و شادی و شوق و شراره تن بدهیم

      و بار کوه غم از شور عشق کاه کنیم

      و زنده زنده در آغوش هم کباب شویم

      و خنده، …به فرهنگ مرده خواه کنیم

      گناه ، نقطه آغاز عاشقی است، بیا

      که شاید از سر این نقطه عزم راه کنیم

      بیا بساط قرار و گل و محبت را
      دوباره دست به هم داده، روبراه کنیم

      اگربه خاطر هم عاشقانه بر خیزیم

      نمی رسیم به جایی که اشتباه کنیم

      برای سرخوشی لحظه هات هم که شده

      بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم
      اینم کاملشه

    • سلام ……………… آفرین چه شعر قشنگی بود…. از انتخابت ممنون سعید جان
      @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-

  7. نیا باران . . .
    زمین جای قشنگی نیست ؛
    من از اهل زمینم خوب میدانم
    که گل در عقد زنبور است
    ولی سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست میدارد . . .

    • سیده بهار گفته:

      ۵ بهمن ۱۳۹۰در ۱۲:۱۶

      سعید جون خیلی خوشکل میگی من اهل شعر نیستم. این روزاخیلی دلم گرفته ست.
      وجودم پاره ای از شب
      دلم تنهاترین پاییز
      بساطم بقچه ی اندوه
      وکوچه مثل من خالی
      دلم تنگ است…..دلم اندازه ی صحن قفس تنگ است
      سکوت ازکوچه لبریزاست
      صدایم خیس و بارانی ست
      نمیدانم چرادرقلب من پاییز طولانی ست. :( @};-

  8. عزیزم مونا هم خودت خوشگلی هم شعرات! :-* :-* @};- @};- @};-

  9. سلام شاهین
    میخوام یه دست نوشته ازخودم برات بفرستم . دوست دارم نظر خودت و خوانندها رو بدونم .

    وقتی از درد فراق به کور سوی غروب خیره شدم
    باورم نمی شد که در مسلخ عشق قربانی شدم
    ان شب که دردانه قلبم رفت و خا موش شدم
    از درد فراقش جان پناه میخانه شدم
    در کنار ساز و اواز نوای مطزب
    دست به دامن ساغی وساغر پیمانه شدم
    در ان دم از ما فریادها و فغان بود
    که من اسیر ان زلف سیه فام شدم لب گشودم همه در وصف جمالش
    این چه حالیست که در مسلخ شمع پروانه شدم

    با تشکر
    ناصر ولی زاده

    • نازنین بانو گفته:

      ۴ بهمن ۱۳۹۰در ۱۲:۳۰

      خیلی خوشکل بوددددددددددد :x :x :x [دست زدن]

    • سلام آقای ولی زاده ….آفرین [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن]
      زیبا بود از لحاظ نگارشی عالی بود ……
      اما می خواستم بگم تو این شعر هایی که شاعر از یه احساس تنهایی و غم داره میگه باید آخرش رو به یه جایی برسونه ….. خیلی خوب بود ها اما حس میکنم باید روی آخرش بیشتر کار کنی …… اما خیلی خوشم اومد …. امیدوارم باز هم شعر های زیباتونو اینجا ببینم
      آسمونی باشید و بیکران
      عاشق باشید و خدایی

  10. تو که گفتی باکی نداری ، بگم آخر یه روزی میرم
    ندونسته یه کاری کردی ، همه حرفامو پس بگیرم
    .
    تو که از من فراری بودی،تا ازت با خبر نباشم
    تویی که با اون غریبه میری،تاکه من پشت سر نباشم
    .
    حالا دیگه رفته تو بمون و دردات حالا دیگه رفته
    اونی که می خواستی واسه روز فردات حالا دیگه رفته
    .
    تو این دو سالی نشد یک بار، نگران دلم باشی
    مگه میشد یه روز باشی، مگه میشد که تنها شی
    .
    تا ببینی چقد سخته،که پریشون فردا شی
    که یکی از خودت بدتر تنهات بذاره
    .
    دیگه حس نمیکنی یه کسی چش براته
    از تو دوره و تو خیالش باهاته
    .
    تو خودت رو ملامت کن،تو به این دوری عادت کن
    بی تـــفــاوت به احساســه ،همه دنــیـــا خــیانــت کن
    .
    غافل از این که هر فردی
    خـــــــدایــــــــــی داره
    .
    حالا دیگه رفته تو بمون و دردات حالا دیگه رفته
    اونی که می خواستی واسه روز فردات حالا دیگه رفته