بی تو
دو دریچه دو نگاه دو پنجره، دو رفیق دو همنشین دو حنجره
دو مسافر تو مسیر زندگی، دو عزیز دو همدم همیشگی
با هم از غروب و سایه رد شدیم، قصۀ عاشقی رو بلد شدیم
فکر میکردیم آخر قصه اینه، جز خدا هیچکی ما رو نمیبینه
دو غریبه دو تا قلب در به در، دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطهچین، دو تا دور افتادۀ تنهانشین
عاقبت جدا شدن دستای ما، گم شدیم تو غربت غریبهها
آخرِ اون همه لبخند و سرود، چشم پُر حسادت زمونه بود
دو غربیه دو تا قلب در به در، دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطهچین، دو تا دور افتادۀ تنهانشین
ترانه سرا: شایان جعفر نژاد
۶ شهریور ۱۳۹۰در ۲۲:۲۴
سلام وبلاگ خیلی زیبایی داری امیدوارم همیشه موفق باشی
۴ شهریور ۱۳۹۰در ۲۳:۳۵
سلام ممنون از شعر زیباتون.
من اولین باری که این آهنگ و شنیدم گریم گرفت.
به انتخاب زیباتون تبریک میگم. =; =;
۲۶ مرداد ۱۳۹۰در ۱۲:۰۲
سلام
خیلی سایت زیبا و دلنشینی داری با جملات زیبا
اگه تونستی به وبلاگ کوچیک من هم یه سر بزن
۲۵ مرداد ۱۳۹۰در ۱۰:۳۰
سلام دوست عزیز
خیلی سایت جالبی بود و دوست داشتنی
منتظرم به وبلاگ کوچیک من هم سر بزنید
۴ شهریور ۱۳۹۰در ۲۳:۵۹
سلام دوست من خیلی دوست دارم به وبلاگ شما بیام لطفا آدرسشو بزارین. =;
۵ شهریور ۱۳۹۰در ۰۰:۰۴
بر روی نام نویسنده دیدگاه کلیک کنید.
۲۵ مرداد ۱۳۹۰در ۰۹:۲۴
۲۳ مرداد ۱۳۹۰در ۲۱:۵۹
از من رمیده ای و من ساده دل هنوز
بی مهری و جفای تو باور نمی کنم
دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این
دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم
رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید
دیگر چگونه عشق تورا آرزو کنم
دیگر چگونه مستی یک بوسه تورا
دراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنم
=(( =((
۲۳ مرداد ۱۳۹۰در ۱۹:۴۰
good.j b-)
۲۳ مرداد ۱۳۹۰در ۱۱:۳۵
=((
۲۳ مرداد ۱۳۹۰در ۱۱:۲۹
سلام مرسی قشنگ بود
۲۳ مرداد ۱۳۹۰در ۱۰:۲۱
قانونی که همه از ان پیروی می کنیم سلام وخداحافظی ان ….
:-s