از تو دلگیرم

دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام
آخه فقط تو می‌دونی از زنده بودن چی میخوام

دلم بهم می‌گفت تو رو میشه یه جور دیگه خواست
آخه فقط قلب توئه که با من اینقدر سر به راست

از تو دلگیرم که نیستی کنارم .. من دارم می‌میرم تو کجایی من باز بی‌قرارم
میدونی جز تو کسی رو ندارم .. باورم نمیشه اینقدر آسون رفتی از کنارم

ترانه‌سرا: رشید رفیعی

 

تنهایی دلتنگی قلب نگاه
لینک کوتاه برای اشتراک‌گذاری:
انتشار یافته توسط شاهین در سه شنبه 23 اسفند 1390 با موضوع ترانه‌های عاشقانه
کلیدواژه‌ها:
همچنین بخوانید: کجا بودی چالوس قلب زیبا تو بمان اختیاریه

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۲۲۳ دیدگاه

  1. گندم گفته:

    ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۱۵:۳۹

    به همان دلیلی که یک شهر به مجموعه قوانینی نیاز دارد تا ساکنانش بتوانندکنار هم زندگی کنند انسان هم به یک قانون منحصر یه فرد(عشق)نیاز دارد تا بتواند در صفای کامل با جهان روحای و معنوی هم زیستی کند دیگران هم از این واقعیت جهان شمول کند مانند:عشق حقیقی در پی پاداش نیست اما لیاقت اش را دارد(سن برناردو د کلیوو)
    وعشق یعنی خدا و مرگ به معنای ان است که یک قطره از این عشق به سرچشمه اش باز می گردد(تولستوی)
    واقعیت های عشق همانند یک اقیانوس شفاف هستند که یه زحمت می توان از لایه های سطحی ان گذشت(پاتمور)
    هر چه بیشتر به کسی عشق می ورزیم بیش تر در اسرارهر چیزنفوذ می کنیم(مولانا جلال الدین رومی)
    ان جا که امکان نفرت هست امکان عشق هم هست فقط کافی است از میان این دو یکی را انتخاب کنیم(تیلیچ)
    تقدیم به همه دوستانه عاسقانه ها @};-

  2. هادی گفته:

    ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۱۱:۵۰

    گفتند : « کلاغ »، شادمان گفتم : « پر«
    گفتند : « کبوترانمان »، گفتم : « پر«
    گفتند : « خودت »، به اوج اندیشیدم
    در حسرت رنگ آسمان گفتم : « پر«
    گفتند : « مگر پرنده ای ؟»، خندیدم
    گفتند : « تو باختی » و من رنجیدم
    در بازی کودکان فریبم دادند
    احساس بزرگ پر زدن را چیدم
    آنروز به خاک آشنایم کردند
    از نغمه پرواز جدایم کردند
    آن باور آسمانی از یادم رفت
    در پهنه این زمین رهایم کردند
    نغمه رضائی

  3. علی گفته:

    ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۰۹:۰۴

    وقتی شب از کوچه رد شد
    حکم خنده تا ابد شد
    وقتی گل صدتا سبد شد
    یاد من باش یاد من باش
    وقتی غم خونه نشین شد
    وقتی سایه نقطه چین شد
    روزگار بهتر ازاین شد
    یاد من باش یاد من باش
    هرجا راه بسته دیدی
    آینه شکسته دیدی
    یا یه مردخسته دیدی
    یاد من باش یاد من باش
    سر پیچ هر ترانه
    پشت هر حرف و بهانه
    تا همیشه عاشقانه
    یاد من باش یاد من باش
    جای من خالی کن
    اگه خورشید در اومد
    اگه جادوی سیاهی بی اثرشد
    یاد من باش یاد من باش
    جای من خالی کن
    اگه غصه در اومد
    اگه قاصدک دوباره خوش خبر شد
    یاد من باش یاد من باش
    خواننده: حمید حامی
    ———————————————————————-
    بچه های عزیز این شعرو نمی دونم از کدوم شاعره ولی خیلی شعرش قشنگه و منو کمی آرومم می کنه. :( :( :( :(

    • آرزو گفته:

      ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۱۰:۰۴

      سلام علی آقا
      هنوز هستی اینجا ، چرا هروقت می بینمت غمگین هستی دلم می خواد همیشه بخندی از ته ته دلت .اینجوری :))

      • گندم گفته:

        ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۱۱:۰۸

        ارزو جون میشه بگی چند سال داری البته اگه دوست داری؟ :)

      • علی گفته:

        ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۱۴:۰۰

        سلام به آبجی آرزوی بزرگوار خودمون، حال شما؟ احوال شما؟
        حال ما که این روزها زیاد تعریف کردنی نیست ولی امیدارم حال شما خیلی خوب باشه ;) ;)

        • گندم گفته:

          ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۱۵:۰۰

          سلام داداش علی من همین ورا میگردم شما تحویل نمیگیری امیدوارم حالت خوب باشه اگه کمکی از من خواستی من در خدمتم در حد توان انجام بدم انقدر هم ناراحت نشو خودتو به خدا بسپار :)

    • گندم گفته:

      ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۱۰:۵۸

      مریی داداش علی یکجورایی این شعر لطیف بود :) راستی حالت چطوره؟

  4. آرزو گفته:

    ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۰۸:۴۱

    سلام آقا شاهین
    می خواستم به خاطر سایت بسیار زیباتون تشکر کنم وعید نوروز رو پیشاپیش به شما و خانواده عاشقانه ها تبریک بگم، می گن لحظه سال تحویل دعای بنده های خوب خدا براورده می شه تواون لحظه های آسمانی دعا واسه همه ما رو فراموش نکنید. @};-

  5. آرزو گفته:

    ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۰۸:۳۴

    مثل همیشه عالیه ، ممنون

  6. esirad گفته:

    ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۰۱:۴۴

    عالی بود ، درسته شعرای اینجا گذشته تلخ رو یاده آدم میاره ولی باعث دلگرمی و آرامش من میشه چون می فهمم که فقط من نیستم که شکستم نه یک بار چند بار ، بلکه خیلیا مثل من هستن و شعرایی میگن که باعث آرامشم میشه . واقعا ممنون از بچه های این سایت ،احساس می کنم دیگه تنها نیستم . @};-

  7. باران گفته:

    ۲۳ اسفند ۱۳۹۰در ۲۲:۱۵

    از تو دلگیرم که نیستی کنارم .. من دارم می‌میرم تو کجایی من باز بی قرارم
    از تو دورم و دلتنگم ….. من دارم میرم از این جا تا کی بجویمت آرام و قرارم …..
    و باز بی قرارم …. بی قرارم …. بی قرار …..
    سلام و باسپاس از شما به خاطر این انتخاب قشنگتون [دست زدن]

    • علی گفته:

      ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۱۴:۰۲

      سلام مامان جونم خوبی؟
      چرا کژال جان این همه لجبازی می کنه؟؟؟؟؟

      • باران گفته:

        ۲۴ اسفند ۱۳۹۰در ۱۴:۲۰

        سلام پسرم، نه طفلی لجبازی نمیکنه، گفت که فعلا نمی تونه بیاد و ما هم دیگه اصرار نمیکنیم چون خودش باید تصمیم بگیره ولی میدونه که ما همه دوسش داریم و منتظرشیم

  8. هادی گفته:

    ۲۳ اسفند ۱۳۹۰در ۲۲:۱۱

    سلام آقا سید شاهین ترانه خوبیه
    باتشکر وخسته نباشید فراوان
    یاعلی

  9. گندم گفته:

    ۲۳ اسفند ۱۳۹۰در ۲۱:۵۷

    یکجورایی حرف دل من بود،خیلی قشنگ بود،مرسی

  10. samieh گفته:

    ۲۳ اسفند ۱۳۹۰در ۲۱:۴۱

    خیلی قشنک وجالب بود مرسی