غروب

خیال نکن
اگر برای کسی
تمام شدی
امیدی هست

خورشید
از آنجا که غروب می کند
طلوع نمی کند

دکتر افشین یداللهی

انتشار یافته توسط شاهین در پنجشنبه 8 اردیبهشت 1390 با موضوع شعرهای عاشقانه
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۹ دیدگاه

  1. گاهی امید هست و گاهی نیست..
    یکم قابل قبول نیست..
    اما با من که صدق کرد..
    اه :(

  2. خدا کنه هیچوقت از چشاش نیوفتم [دعا کردن]

  3. امیدی هست

  4. هر چی می خونم بیشتر دلم می گیره یعنی دیگه هیچ فرصتی نیست [دعا کردن]

  5. خیلی زیباست و به نظر من دقیقاً همینطوره.
    ممنون از انتخاب زیبای شما @};-

  6. از نظر ادبی شعر قشنگیه. ولی با مفهومش موافق نیستم. چون این طرز تفکر باعث میشه آدم خیلی راحت همه ی فرصت هاش رو از دست بده. بعبارتی تسلیم در برابر تقدیریه که خودمون برای خدمون رقم زدیم نه خدا ! فقط یک چیزه که می تونه امید به زندگی و هر خواسته ی دنیایی رو از آدم بگیره و اون مرگه!
    و لا تکن من القانطین

    • دکترمونم شعرش رو اشتباه نوشته!! چون اتفاقاً خورشید از همونجایی که غروب می کنه طلوع می کنه! فقط باید یه خورده زحمت بکشی لحظه ی غروب خورشید سوار هواپیما شی بری نیمکره ی غربی، بعد می بینی خورشید از همونجایی که غروب کرده بود داره طلوع می کنه! به همین سادگی! آره دکتر جان! ما دو مشرق و دو مغرب داریم! :d
      نتیجه اخلاقی اینکه: یه تکونی به خودت بده اینقدم آیه یاس نخون :-p
      امشب آی کیوم فوران کرده! یه زحمت کوچولو به خودم بدم قضیه گلدباخم حل می کنم :d

  7. واقعا زیبا یود …و درست …هرکسی برایمان واقعا تمام شود دیگر مرده است …حتی اگر هر لحظه در کنارمان باشد

  8. محمد نبی سامی جهرمی گفته:

    ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰در ۱۵:۰۹

    سلام عزیز گلم افرین ولی اون خورشیدست وقانون جاذبه ولی توکه هنربخشیدن داری چراادم گل شعرشم گل وامید دهندهستب من خودم هم شاعرم هم عاشق بهش امید برگشت بده بابا تو شعرتو @};- @};- @};- [دست زدن] [دست زدن] :x :x :-p :-p