شب گریه
ساده بودی مث سایه .. مث شبنم رو شقایق
مث لبخند سپیده .. مث شب گریهی عاشق
بی تو شب دوباره آینه .. روبروی غم گرفته
پنجره بازه به بارون .. من ولی دلم گرفته
واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو میسرودم
وقت راهی شدن تو .. کفترا شعرامو بردن
چشام از ستاره سوختن .. منو به گریه سپردن
رفتی و شب پر شد از من .. از من و دلواپسیها
رفتی و منو سپردی .. به زوال اطلسیها
واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو میسرودم
۲۴ آذر ۱۳۹۴در ۰۱:۵۳
چقد این ترانرو دوس دارم
۵ خرداد ۱۳۹۴در ۱۴:۳۳
بسیار زیبا
۵ اسفند ۱۳۹۲در ۱۳:۴۷
عالی بود شاهین جان
۱۵ اسفند ۱۳۹۱در ۱۶:۳۸
مرسی خیلی قشنگه به حال و روز منم میاد
۱۷ شهریور ۱۳۹۲در ۱۲:۰۸
خواهش می کنم
۲۶ بهمن ۱۳۹۱در ۱۸:۱۲
وقت راهی شدن تو .. کفترا شعرامو بردن
چشام از ستاره سوختن .. منو به گریه سپردن
رفتی و شب پر شد از من .. از من و دلواپسیها
رفتی و منو سپردی .. به زوال اطلسیها
خیلی قشنگ بود……….ممنون ازانتخابتون باباشاهین
۱۷ شهریور ۱۳۹۲در ۱۲:۰۷
خواهش می کنم