سرود آشنایی

کیستی که من

این گونه

به اعتماد

نام خود را

با تو می گویم،

کلید خانه ام را

در دستت می گذارم،

نان شادیهایم را

با تو قسمت می کنم،

به کنارت می نشینم و بر زانوی تو

این چنین آرام

به خواب می روم؟

کیستی که من

این گونه به جد

در دیار رویاهای خویش

با تو درنگ می کنم؟

احمد شاملو

انتشار یافته توسط عاطفه در چهارشنبه 14 شهریور 1386 با موضوع شعرهای عاشقانه

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۲۴ دیدگاه

  1. توکیستی که من اینگونه بیتو بیتابم
    شب از خیال نبودنت نمیبرد خوابم
    :x :x :x :x :x :x :x :x :x
    توکیستی که باهر تبسم تو
    مثال قایق شکسته روی گردابم

  2. کیستی که من

    این گونه

    به اعتماد

    نام خود را

    با تو می گویم،

    به راستی کیستی؟؟؟؟؟؟

  3. آره واقعا بعضی آدما تو زندگیه همه ،یه جور خاصی هستن،که خودشونم میمون که کی هستن؟ اما چه قدر خوبه که هستن @};- @};- @};-

  4. دلم بگرفته بس زاین نای تنگ / کآدمی چون “کیستی” باید بی درنگ …
    وارد آید از پس مرداب رنگ / وارهاند این دل و بدواند تا فرنگ …
    *****
    نمیدونم چی بگم به این دلنوشته شاملو …
    این ۲بیت بالایی همینجوری از دهنم در رفت ! @};-

  5. کیستی
    ای هستی من
    کیستی………………………………………………………………………………………………………..نمی دانم که کیستی//؟؟

  6. بسیار زی @};- با

  7. واقعا قشنگ بود @};- مرسی

  8. واقعا کیستی تو؟ دوست دارم احسان

  9. دلگیرم از آنجه انتظارش را نداشتم
    از آنجه که فکر میکردم نشد
    از آنجه که میدانستم و گذشتم جشم بستم از آنجه که نامش عشق بود
    اما آه بس است سینه ام تنگ ست
    @};- دوست دارم نرگس عزیزم بدان که که هر جا باشی زندگیم در گرو عشق تست
    عشق عزیزم بیا و با دم نفس هایت زندگی بر من ببخش!!!!