قهوهی مبادا
با یکی از دوستانم وارد قهوهخانهای کوچک شدیم و سفارش دادیم به سمت میزمان میرفتیم که دو نفر دیگر وارد قهوهخانه شدند و سفارش دادند: پنجتا قهوه لطفاً، دوتا برای ما و سه تا هم قهوه مبادا!سفارششان را حساب کردند، دوتا قهوهشان را برداشتند و رفتند. از دوستم پرسیدم: «ماجرای این قهوههای مبادا چی بود؟» دوستم گفت: «اگه کمی صبر کنی بزودی تا چند لحظه دیگه حقیقت رو میفهمی.»
آدمهای دیگری وارد کافه شدند. دو تا دختر آمدند، نفری یک قهوه سفارش دادند، پرداخت کردند و رفتند. سفارش بعدی هفتتا قهوه بود از طرف سه تا وکیل، سه تا قهوه برای خودشان و چهارتا قهوه مبادا! همانطور که به ماجرای قهوههای مبادا فکر میکردم و از هوای آفتابی و منظرهی زیبای میدان روبروی کافه لذت میبردم، مردی با لباسهای مندرس وارد کافه شد که بیشتر به گداها شباهت داشت. با مهربانی از قهوهچی پرسید: قهوهی مبادا دارید؟
خیلی ساده است! مردم به جای کسانی که نمیتوانند پول قهوه و نوشیدنی گرم بدهند، به حساب خودشان قهوه مبادا میخرند. سنت قهوهی مبادا از شهرناپل ایتالیا شروع شد و کمکم به همهجای جهان سرایت کرد. در بعضی مکانها شما نه تنها میتوانید نوشیدنی گرم به جای کسی بخرید، بلکه میتوانید پرداخت پول یک ساندویچ یا یک وعده غذای کامل را نیز تقبل کنید.
چه زیباست ما هم کمی بیشتر به این “مبادا”ها در زندگی فکر کنیم لبخند “مبادا”، سخاوت “مبادا”، مهربانی “مبادا”، محبت “مبادا”
چه بسا کسانی در اطراف ما باشند که با این”مبادا”ها جان دوباره ای بگیرند، یادمان باشد که: امروز همان روز “مبادا” است، همان فردایی که دیروز نگرانش بودیم.
۲۲ مرداد ۱۳۹۲در ۱۵:۵۳
خیلی داستانه قشنگی بود
۲۲ مرداد ۱۳۹۲در ۲۲:۵۴
ممنون
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۲۱:۱۶
امروز همان روز “مبادا” ست..
داستان فوق العاده زیبایی بود و البته با عکسش محشر شده..
سپاس
۲۲ مرداد ۱۳۹۲در ۲۲:۵۵
ممنون باران جان
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۱۳:۳۷
عالی بود
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۱۴:۴۴
ممنون
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۰۱:۲۹
وای عالی بود عالی
مرسی خاطره جونم
عکسشم عالیه دوسش دارم مرسی اقا شاهین عزیز
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۱۴:۴۴
خواهش عزیزم
۲۰ مرداد ۱۳۹۲در ۱۷:۱۵
خیلی زیبا بود ممنون
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۱۴:۴۵
منم ممنونم عزیزم
۲۰ مرداد ۱۳۹۲در ۱۵:۳۷
چقدر سخته که هرروز ازکناراین مباداها بی تفاوت عبور میکنیم……. x_x
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۱۴:۴۶
خب میتونیم عبور نکنیم … به همین راحتی !
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۱۵:۲۴
اگه خودمون یکی از مباداها بودیم؟؟؟؟؟؟ [-(
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۱۵:۵۴
خب در این صورت فقط باید امیدوار بود ک طرف قدر این مبادا رو بدونه
۲۰ مرداد ۱۳۹۲در ۱۳:۵۸
خیلی عالی بود..
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۱۴:۴۶
ممنونم
۲۰ مرداد ۱۳۹۲در ۱۰:۵۲
خیلی زیبا بود کاش ما هم مبادای داشتیم
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۱۴:۴۷
۲۰ مرداد ۱۳۹۲در ۰۹:۰۴
خیلی زیبا بود مرسی
گاهی دوست ت دارم ها مباداست
مباداهارا باید در لحضه ی مبادا هدیه دادددد
راستی هوس قهوه کردماااا دوستان بفرماید
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۱۴:۴۷
نوش جان هبه جان …
منم ممنونم عزیز
۲۰ مرداد ۱۳۹۲در ۰۰:۴۸
فوق العاده تاثیر گذار
آفرین
عکسشم مثل همیشه بینظیره ممنون آقا شاهین
۲۱ مرداد ۱۳۹۲در ۱۴:۴۸
خواهش نازنین