خوش خیال کاغذی
دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطرهات طلاست
یک کم از طلای خود حراج میکنی؟
عاشقم.. با من ازدواج میکنی؟
اشک گفت: ازدواج اشک و دستمال کاغذی!؟
تو چقدر سادهای خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما، تو مچاله میشوی
چرک میشوی و تکهای زباله میشوی
پس برو و بیخیال باش
عاشقی کجاست؟ تو فقط دستمال باش!
دستمال کاغذی، دلش شکست
گوشهای کنار جعبهاش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید خون درد
آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکهای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او با تمام دستمالهای کاغذی فرق داشت
چون که در میان قلب خود دانههای اشک کاشت.
عرفان نظرآهاری
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۰۸:۴۸
سلام خیلی عالی بود ولی یادت باشه هیچ نظری برای شعرام نفرستادی
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۱۴:۲۶
سلام
ممنونم از نظرتون
من یه مدت خیلی کم بودم و بازم یه مدت دیگه کم هستم
ایشاله میام شعراتون هم میخونم
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۰۱:۰۱
قشنگه فاطمه جوووووونم ممنون
و ممنون از آقا شاهین و خسته نباشید بخاطر تغییرات خوب سایت….
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۱۲:۵۷
خواهش می کنم.
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۱۴:۲۵
میسی آجی ناهید
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۰۰:۵۳
[دعا کردن] با وجود همین دردها و رنجهاست که عشق زیباتر میشه… اگه به سادگی برسیم به هم که قدر همدیگه رو نمیدونیم… ی کم سختی بکشیم اونوقت بیشتر قدر عشقمون رو میدونیم و روز به روز عاشقتر میشیم!
ان شااله که همه ی عشاق بهم برسند و خوشبخت بشند.
فاطمه جون خیلی قشنگ بود، مرسی عزیزم
آقا شاهین ممنون
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۱۲:۵۷
خواهش می کنم
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۱۴:۲۴
ممنون دوست خوبم
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۰۰:۳۸
چرا بعضیا فک میکنن رنج کشیدن توی عشق آدمو زشت میکنه.. اگه این دردا نباشه که عشق نیست، هوسه!!
گر عشق نباشد به چه کار آید دل..؟
ممنون فاطمه جان بابت انتخاب شعرت..
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۰۰:۴۲
اره ابجی نعیمه…..عشق یه نعمته …با تمام سختیاش حاظرم خیلی چیزا رو بدم و عاشق بشم اما ………………………………………. :-s :-s :-s :-s :-s :-s :-s
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۱۴:۲۴
خواهش میکنم نعیمه جان
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۰۰:۰۱
قطره قطره های وجودم محکوم تنهایی دردناکیست که پایانی ندارد وتا ابد ادامه خواهد داشت…….من مچاله شدم لابه لا ی این اشک ها ی مدام …اما دستمالی هم برای پاک کردن اشک هایم نیست….
{مرسی ابجیه قشنگم…..عالی بود}
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۱۴:۲۳
ممنونم ابجی کوچیکه
تو با مایی
تنها که نیستی
ما همه یه خونواده ایم
دوست داریم اجی جون
۲۶ شهریور ۱۳۹۱در ۱۶:۵۶
مرسسسسسسسی ابجی
۲۵ شهریور ۱۳۹۱در ۲۲:۲۶
سلام به خونه عاشقانه ها این ترانه خیلی زیباست یک دوستی می گفت بعضی ها از احساسات آدم ها سوع استفاده می کنند بعدش مثل یک دستمال کاغذی باهاش برخورد می کنند میرن سراغ یکی بهتر از اون دختر ولی من بهش گفتم نه عشق من این جوری نیست گفت تو خیلی خوش خیالی من گفتم من دوستش دارم اون عشق منه بهم گفت گاهی پروانه ها هم اشتباه عاشق می شوند بجای شمع گرد چراغ های بی احساس خیابان می میرند. می گفت اگر دوست داشت پاشو جلومیذاشت و نمی گذاشت تو درد فراق را بکشی [دعا کردن]
۲۵ شهریور ۱۳۹۱در ۲۳:۵۶
میسی دوست خوبم
عشق اونی هست که همیشه باشه …
نه اون که با یه نگاه یا با یه حرف کم و یا کمرنگ بشه …
به قول حضرت عشق …
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت کانکه شد کشتهی او نیک سرانجام افتاد
۲۵ شهریور ۱۳۹۱در ۲۲:۰۴
الهییییییییی چقدر ناز بود مرسی فاطمه جون عالی بود
۲۵ شهریور ۱۳۹۱در ۲۳:۵۱
خواهش میکنم گندم جون
من عاشق کارای عرفان نظر آهاری هستم
واقعا همه شعر و نوشته هاش زیبا هستن
۲۵ شهریور ۱۳۹۱در ۲۱:۵۲
پر احساس و تکان دهنده بود واقعا قشنگ
۲۵ شهریور ۱۳۹۱در ۲۳:۵۰
ممنونم دوست خوبم
۲۵ شهریور ۱۳۹۱در ۲۱:۳۶
خیلی قشنگ بود ابجی فاطمه
۲۵ شهریور ۱۳۹۱در ۲۳:۴۹
میسی آجی گلم
۲۵ شهریور ۱۳۹۱در ۲۱:۳۱
زیبا بود دخترم، مرسی
و ممنون آقا شاهین
۲۵ شهریور ۱۳۹۱در ۲۱:۴۰
خواهش
۲۵ شهریور ۱۳۹۱در ۲۳:۴۴
میسی مامان عزیزم
زحمتاش همش میوفته پای بابایی