آری آغاز دوست داشتن است
امشب از آسمان دیدهی تو
روی شعرم ستاره میبارد
در زمستان دشت کاغذها
پنجههایم جرقه میکارد
شعر دیوانهی تبآلودم
شرمگین از شیار خواهشها
پیکرش را دوباره میسوزد
عطش جاودان آتشها
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
شب پر از قطرههای الماس است
از سیاهی چرا هراسیدن
آنچه از شب به جای میماند
عطر سکرآور گل یاس است
آه بگذار گم شوم در تو
کس نیابد دگر نشانهی من
روح سوزان و آه مرطوبت
بوزد بر تن ترانه من
آه بگذار زین دریچه باز
خفته بر بال گرم رویاها
همره روزها سفر گیرم
بگریزم ز مرز دنیاها
دانی از زندگی چه میخواهم
من تو باشم.. تو.. پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو.. بار دیگر تو
آنچه در من نهفته دریایی ست
کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین طوفان
کاش یارای گفتنم باشد
بس که لبریزم از تو میخواهم
بروم در میان صحراها
سر بسایم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها
بس که لبریزم از تو میخواهم
چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سر نهم آرام
به سبک سایه به تو آویزم
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
۸ شهریور ۱۴۰۰در ۱۱:۱۹
آری آغاز، دوست داشتن است
یا
آری آغازِ دوست داشتن است
کدام یک صحیح تر می باشند؟
۷ مرداد ۱۴۰۰در ۲۱:۵۶
عالی زیبا بی نظیر
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸در ۱۹:۵۷
مرسی عالی بود
۷ تیر ۱۳۹۵در ۱۸:۱۵
۲۷ خرداد ۱۳۹۵در ۰۹:۰۱
زیبا بود
۱۰ تیر ۱۳۹۴در ۰۵:۰۱
واقعا عالی بود
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴در ۲۳:۵۴
خیلی زیبا بود
۲۱ فروردین ۱۳۹۴در ۱۱:۳۵
هعییییییییی روزگاررررررررررررر
۱۷ فروردین ۱۳۹۴در ۱۷:۵۴
خیلی زیبا بود …..رفتم تو خاطرات …این شعر را حفظ بودم قدیم
۲۲ اسفند ۱۳۹۳در ۰۲:۰۰
آری آغاز دوست داشتن است
مرسی نازنین جان.من واقعا این شعر فروغ رو دوست دارم