آخرین خانه

نجار پیری بود که می‌خواست بازنشسته شود. او به کارفرمایش گفت که می‌خواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگی بی‌دغدغه در کنار همسر و خانواده‌اش لذت ببرد.

کارفرما از اینکه دید کارگر خوبش می‌خواهد کار را ترک کند، ناراحت شد. او از نجار پیر خواست که به عنوان آخرین کار، تنها یک خانه‌ی دیگر بسازد.

نجار قبول کرد، اما کاملاً مشخص بود که دلش به این کار راضی نیست. او برای ساختن این خانه، از مصالح بسیار نامرغوبی استفاده کرد و با بی‌حوصلگی، به ساختن خانه ادامه داد..

وقتی کار به پایان رسید، کارفرما برای وارسی خانه آمد. او کلید خانه را به نجار داد و گفت: «این خانه متعلق به توست. این هدیه‌ای است از طرف من برای تو.»
نجار یکه خورد. مایه تأسف بود! اگر می‌دانست که خانه‌ای برای خودش می‌سازد، حتماً کارش را به گونه‌ای دیگر انجام می‌داد!

انتشار یافته توسط شاهین در پنجشنبه 5 بهمن 1391 با موضوع داستان‌های کوتاه

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۴۰ دیدگاه

  1. @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- %%- %%- %%- %%- %%- %%- %%- %%- جالب جالب

  2. واقعا چرا ما آدم ها همیشه به فکر خودمون هستیم نه دیگران
    عالی بود بابایی [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن]

  3. واقعا عالی بود کاش در همه وقت کارامونو درست حسابی انجام بدیم ممنون بابایی @};-

  4. وووواااووووووو
    راستش فکر نمی‌کردم، اینقدر خوب باشه.. اما واقعاً عالی بود..
    چقدر خوبه که یاد بگیریم، همیشه و در همه حال وظایفمونو به نحو احسن انجام بدیم!
    شاید این فرصتی گرانبها برای خودمون باشه.
    ممنون آقاشاهین @};-

  5. تاسف……
    زیبا مثل همیشه…. @};-
    ممنون از زحماتتون… @};- @};-

  6. سلام
    خیلی زیبا و اموزنده بود….این مورد گاهی هم در زندگی ما رخ میده اما به شکل های دیگه.
    موفق باشید @};-

  7. سلام به این خونه و صاحب خونه و اهالی آن داستان زیبایی بود می گن هر کس آب قلب خودش میخوره وقتی به همه کمک کنی بدون هیچ منتی خدا خودش همه کارا درست میکنه میدونی می گن بعضی از آدما مثل رود جاری راه خودشون پیدا می کنند راستی دلم خیلی تنگه :x سلامت باشید و در پناه خدا @};-

  8. سلام آقا شاهین عزیز آره انگار ما آدمیان غافل میشیم از اینکه هرکاری رو باید باتمام وجود انجام بدیم چه واسه خودمون چه واسه دیگران که باید تموم دقت روکنیم مثل جمله ی
    هرآنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسندیم وهرآنچه را برای خود نه برای دیگران هم نه چون باهردستی باهمون دست پس میگیری همانن جمله از مکافات عمل غافل مشو/گندم از گندم بروید،جو ز جو/
    حسین از شیراز

  9. وای کاش قبل فهمیدن اینکه خونه مال خودشه خودشو میذاشت جای کسی که میخواست تو اون خونه زندگی کنه….
    بازم گل کاشتی بابایی دست گلت درد نکنه :x
    و یه خسته نباشید بابت تلاش شبانه روزیتون @};- @};- @};- @};-

    • سلام مریم خانوم اگه همه اینجور فک میکردن دیگه دنیا گلستان میشد و بد و بدی وجود نداشت!این ویژگیهاست که آدم هارو از هم متمایز میکنه!
      حسین از شیراز…..

      • درسته
        اما بیایم سعی کنیم از خودمون شروع کنیم شاید دنیای ما گلستان شه ;)

        • آره،واقعآ [دست زدن] :-* بنظر من هرکسی میتونه واسه خودش ودیگران (البته بعضیها) بهترین باشه!
          راستی چه خوب میشدکه هردیدگاهی با ذکر شهر خودشون تا بدونیم هرکدوممون
          از کجای این سرزمین هستیم.
          حسین از شیراز

          • دوست عزیز، در شناسنامه هر کاربر قسمتی به این مورد اختصاص دارد که کاربران می توانند در صورت تمایل تکمیل کنند.
            درضمن برای گفتگو به برگه های گفتگو مراجعه کنید.

          • سلام حسین جان
            آقا شاهین راست میگه میتونی بیای تو برگه های گفتگو @};-

  10. [دست زدن]همیشه همینه

    مرسی بابایی جونم خیلی قشنگ بود :-*

    • سلام شیدا خانوم،همیشه اینجور نیست و همه هم اینجور نیستن اگه بود که هیچکسی نمیتونست خوب وخوبارو از بد وبدا شناخت……..!
      اینجور نیست…..؟البته جسارت نباشه این نظرمن بود.
      حسین از شیراز

    • خواهش می کنم @};-