برف نرم

در یک روز برفی روی برف قدم برداشتم
از برف خواستم تا با من بازی کند
او بازی کرد و در همان ابتدا آب شد و مرد
و زمستان این رایک جنایت هولناک خواند

I walked a broak in a an away day
I asked the soft snow with me to play
Sheplayed and she metted in all her prime
Andthe winter called in a dread ful crime

انتشار یافته توسط عاطفه در جمعه 26 مرداد 1386 با موضوع دل‌نوشته‌ها

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۴ دیدگاه

  1. (*)

    کلا ها هر جا میرم این ادمه با اسمهای مختلف هست زن ومردش نامعلوم بوده؟؟

    متن قسشنگ بود

  2. مزسی خیلی قشنگ و جالب بود

  3. عاطفه جان سلام. هر وقت تو صندوق میلم، اسم سایت شما و نام شما رو میبینم بی اختیار سریع کانکت میشم تا مطالب قشنگتو بخونم. ی زحمت داشتم، عکس مربوط به برف نرمو برام میل کن. شب خوبی رو برات آرزو میکنم.