پیله و پروانه
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد، شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمیتواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص خواست به پروانه کمک کند و با یک قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد.
پروانه به راحتی از پیله خارج شد؛ اما جثهاش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و پرواز کند؛ اما نه تنها چنین نشد و برعکس، پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست پرواز کند.
آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.
گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم؛ به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هرگز نمیتوانستیم پرواز کنیم.
۵ مهر ۱۳۹۳در ۱۹:۵۸
بسیاری از خانواده ها تمام امکانات لازم برای جوانان و مشکلات آنان را بدون اینکه حتی اجازه بدهند کمی خودشان تلاشی داشته باشند را برطرف می کنند و ادعا دارند که ما هر کاری برای فرزندان انجام می دهیم .
۶ دی ۱۳۹۳در ۲۳:۲۷
کاملا موافقم،تو دوره ی ما نوجوانا بدون هیچ تلاشی همه چیزو بدست می ارن و این باعث شده دیر تر مستقل بشن و همش وابسته ومتکی به خونواده ها باشن :-? :-? :-? :-? :-?
۸ تیر ۱۳۹۳در ۱۶:۴۰
جالب بود!!!!!
۱۷ خرداد ۱۳۹۳در ۰۰:۳۰
ممنون
۱ شهریور ۱۳۹۲در ۱۵:۲۰
آموزنده…….
۲۵ تیر ۱۳۹۲در ۱۶:۱۲
هیچ کار خدا بدون حکمت نیست
خیلی زیبا جالب بود مرسی عالی بود
۲۵ تیر ۱۳۹۲در ۱۴:۰۹
خدا جونم من دوستت دارم
۲۶ آبان ۱۳۹۲در ۲۲:۱۳
گر خداوند ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری