داریوش

آغوش داریوش شب

تصویر رویا

شب از مهتاب سر میره، تمام ماه تو آبه 
شبیه عکس یک رویاست، تو خوابیدی جهان خوابه 

زمین دور تو می‌گرده، زمان دست تو افتاده 
تماشا کن سکوت تو، عجب عمقی به شب داده 

مشاهده ادامه مطلب

بغض داریوش عشق گریه

چکاوک

کجای این جنگل شب پنهون می‌شی خورشیدکم؟ 
پشت کدوم سد سکوت پر می‌کشی چکاوکم؟ 

چرا به من شک می‌کنی؟ من که منم برای تو 
لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو 

مشاهده ادامه مطلب

شام مهتاب

تو اون شام مهتاب کنارم نشستی 
عجب شاخه گل‌وار به پایم شکستی 

قلم زد نگاهت به نقش‌آفرینی 
که صورتگری را نبود این چنینی 

مشاهده ادامه مطلب

دستای تو

ای که بی تو خودمو تک و تنها می‌بینم
هر جا که پا میذارم تو رو اونجا می‌بینم

یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصه‌ی غربت تو قد صد تا قصه بود

مشاهده ادامه مطلب

من از تو

من از تو راه برگشتی ندارم.. تو از من نبض دنیامو گرفتی
تمام جاده ها رو دوره کردم.. تو قبلا رد پاهامو گرفتی

من از تو راه برگشتی ندارم.. به سمت تو سرازیرم همیشه
تو می‌دونی اگه از من جدا شی.. منم که سمت تو میرم همیشه

مشاهده ادامه مطلب

ای عشق

عشق به شکل پرواز پرنده است
عشق خواب یه آهوی رمنده است
من زائری تشنه زیر باران
عشق چشمه آبی اما کشنده است

مشاهده ادامه مطلب