جدایی
شعر و متن کوتاه و عاشقانه در مورد جدایی از عشق
وداع
آسون وداع کردم باهات با این که میمردم برات
کاشکی نمیذاشتم بری کاشکی میافتادم به پات
خواستم بگم ترکم نکن پیشم بمون ای نازنین
شرح پریشونیمو تو چشمای بارونیم ببین
هر شب با کلی اشتیاق زُل میزدم به آسمون
فرصت نمونده واسۀ ابراز احساس جنون
دوباره صدایم کن
نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.
من از تو
من از تو راه برگشتی ندارم.. تو از من نبض دنیامو گرفتی
تمام جاده ها رو دوره کردم.. تو قبلا رد پاهامو گرفتی
من از تو راه برگشتی ندارم.. به سمت تو سرازیرم همیشه
تو میدونی اگه از من جدا شی.. منم که سمت تو میرم همیشه
خاطرهها
هر کاری کردم که تو رو گم کنم از خاطرهها
به در بسته خوردم و باز از تو گم شد لحظهها
خاطرههای بودنت چه جور فراموشش کنم
دلی که تو آتیش زدی چه جوری خاموشش کنم
غروب
خیال نکن
اگر برای کسی
تمام شدی
امیدی هست
سکوت
روزای سخت نبودن با تو … خلا امیدو تجربه کردم
داغ دلم که بی تو تازه می شد … هم نفسم شد سایه ی سردم
تورو می دیدم از اونور ابرا … که میخوای سرسری از من رد شی
آسمونو بی تو خط خطی کردم … چه جوری میتونی انقده بد شی
از روزی که رفتی
از روزی که رفتی دنیا چه قشنگه
این خونه پر از عطر گلای رنگارنگه
از روزی که رفتی جولون می ده آفتاب
شب تو آسمون دوباره پیداش می شه مهتاب
مشاهده ادامه مطلب
خیلی ممنون
خیلی ممنون انقدر آسون منو داغون کردی
واسه احساسی که داشتم دلمو خون کردی
تو که هیچ حسی به این قصه نداشتی واسه چی
منو به محبت دو روزه مهمون کردی