آغوش
شعر و متن عاشقانه در مورد آغوش و بغل گرفتن
آواره
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟
شراب شعر چشمان تو
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
تو همونی که صدام کرد
به اندازهی تو کسی نیست.. که بتونه غممو کم کنه
بدونه یه وقتایی لازمه.. که تنهام بذاره و ترکم کنه
کسی نیست مثل تو با صداش.. بخوابم و رو ابرا بیدار شم
همیشه بلد باشه چیزی بگه که.. تو اوج دلتنگی خوشحال شم