گذشتن، زمان، انتظار
این چند ماه
که منتظرت بودم
به اندازۀ چند سال نگذشت
به اندازۀ همین چند ماه گذشت
اما فهمیدم
ماه یعنی چه
روز یعنی چه
لحظه یعنی چه
این چند ماه گذشت
و فهمیدم
گذشتن، زمان، انتظار
یعنی چه
دکتر افشین یداللهی
این چند ماه
که منتظرت بودم
به اندازۀ چند سال نگذشت
به اندازۀ همین چند ماه گذشت
اما فهمیدم
ماه یعنی چه
روز یعنی چه
لحظه یعنی چه
این چند ماه گذشت
و فهمیدم
گذشتن، زمان، انتظار
یعنی چه
دکتر افشین یداللهی
ریحانه: علی عزیزم میدونم که هیچ وقت قرار نیست این متن رو حتی بخونی ولی از اونجا که ما برای هم ممنوع شدیم میتونم فکر کنم که ممکنه بخونیش هر لحظه دیدنت حتی اگه یک نظر از دور هم باشه باعث [...]
مریم: عاشقانه ها تولدت مبارک..
محمد: ارغوانم عزیز دل محمد هیچ وقت دوست نداشتم کاری کنم که باعث ناراحتی توبشه دوست نداشتم هیچ وقت آزرده خاطر بشی نمیخاستم غمگین ببینمت.قربونت بشم دورت بگردم بخاطر تموم اشتباهایی که کردم و بخاطر تموم کارایی که باید میکردم [...]
لیلا: ادیبم،با ادب من ،با حیای من ،میدونم که حتی بهم فکرم نمیکنی،میدونم که ممکنه حتی یکی دیگه رو دوست داشته باشی ،میدونم که رسیدنم بهت جزو محالاته ،ولی نمی تونم فراموشت کنم ،دیشب خوابتو دیدم ،خودمو الکی با این خوش [...]
مهدی: بهار تولدت مبارک شاید اینو نبینی ولی همیشه بیادتم خیلی وقتا بی اختیار اسمتو بلند پیش خودم میگم هر میشنوه فک میکنه دیوونه شدم.
مهدی: سلام فاطمه جان من خیلی بابت رفتارهایی که داشتم پشیمونم و عذرخواهی می کنم خودت میدونی چقدر دوست دارم و چه قدر برام مهمی و ارزش داری
عباس: لیلا عاشقتم معذرت میخواهم لطفا منو ببخش دوستت دارم
محمدکاظم: فاطمه جانم خیلی دلم تنگ شده چرا رفتی من دارم دیوونه میشم تو که میدونستی چقد دوست دارم چقد بهت وابستم گفتم بودنت چقد حالم رو خوب میکنه دیگه تنها نیسم درست وقتی اینا رو میدونستی رفتی من چکار کنم [...]
سعید: الهه سلام. نیستی ؟ یا نخواستی باشی ؟ نمیدونم. ولی من هر روز با تو زندگی میکنم دوست دارم. همین 😏
مسعود فرزانه: فرزانه ی من با تموم وجودم دوسسستت دارم و عااااااشقتمممممم کاش میتونستم زودتر تو رو کنارم داشته باشم ❤️
۱۶ مرداد ۱۳۹۲در ۲۱:۱۶
حال میفهمم انتظار یعنی چه!
بسیار عالی
۲۵ آذر ۱۳۹۰در ۱۴:۱۴
زمانی که انتهای راه جدایی است انتظار بیهوده است.
۵ مرداد ۱۳۹۲در ۱۰:۱۹
به انتها ننگر
راهی که خاطره می سازد ارزش رفتن دارد
۲ آبان ۱۳۹۰در ۱۵:۳۴
انتظار میکشم شب و روز ،
آیا می شود به وصالت برسم ، ای دوست…!؟
۹ مهر ۱۳۹۰در ۰۰:۲۴
نمیخواهم سال را نمیخواهم ماه را نمیخواهم لحظه را
میخواهم چه کنم این هارا تا زمانی که قلبی برای من میتپد و من اورا میشکنم
این ها را میخواهم چه کنم تازمانی که دوستش دارم اما هردومیدانیم انتهای راه جداییست
میخواهم چه کنم این هارا؟خسته ام کاش هردو مرا ببخشند هم بهترین برادر دنیا و هم کسی که همیشه قلبش را شکستم اما او هنوز هم…..
۵ مرداد ۱۳۹۲در ۱۰:۲۴
بزرگترین بی اعتنایی ما در برابر کسی است که بودن و ماندن را به ما ارزانی داشته یعنی خداوند !!
….. و او باز هم می بخشد و باز هم دستگیر است و باز هم حامی !!!