خسته

خسته داریوش عاشق عشق

سرگردون

از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده 
آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده 

غم سرگردونیام‌و با تو صادقانه گفتم 
اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم 

مشاهده ادامه مطلب

خسته زندگی

کفش آهنی

من دیگه خسته شدم بس که چشام خیسه و نم 
خوب ببینم و بفهمم و بازم چیزی نگم 

من دیگه بریدم از بس که شکستم از خودی 
توی آیینه خیره شم بگم به چشمام چی شدی؟ 

مشاهده ادامه مطلب

وایسا دنیا

من دیگه خسته شدم بس که چشام بـارونیه
پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
بسه جنگ بی‌ثمر برای هر زیاد و کم

مشاهده ادامه مطلب

باور نکن

من از زندگی تو هوات خستم
ازت خستم و باز وابستم

نگو ما کجاییم که شب بین ماست
خودم هم نمی‌دونم اینجا کجاست

مشاهده ادامه مطلب

هیاهو

هنوزم دستای گرمت جای امنی واسه گریه‌ست
تو قشنگی مثل بارون، من دلم پر از گلایه‌ست

هنوزم تو این هیاهو توی این بغض شبونه
من و گنجشکای خونه دیدنت عادتمونه

مشاهده ادامه مطلب

من و تو

من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره
همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره
نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه
چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره

مشاهده ادامه مطلب

دلتنگ دل نوشته هایم

گفتی دلتنگ دل نوشته هایم هستی…

اما مهربانم دیگر دلی برایم باقی نمانده که بخواهد از پس ناگفته ها بنویسد

خسته از گذشته های نه چندان دور و بدون هیچ امیدی به آینده…

تنها کوله باری از خاطرات را به دوش می کشم

مشاهده ادامه مطلب

خدایا خسته ام من

نمی دانم چه می خواهم خدایا
به دنبال چه می گردم شب و روز

چه می جوید نگاه خسته ی من
چرا فسرده است این قلب پر سوز

مشاهده ادامه مطلب