عاشق
شعرهای عاشقانه و متنهای کوتاه و بلند در مورد عاشق شدن
راز و نیاز عاشق
هر گوشهی این جهان تو را میجویم
در اوج سکوتم تو را میگویم
ای جان جهان و جانم از تو سرشار
دست از طلب تو من مگر میشویم
ازت متشکرم
ازت متشکرم دیوونهی من
از اینکه چشم به این دنیا گشودی
از اینکه پا تو زندگیم گذاشتی
از اینکه پا به پام همیشه بودی
تسکین
هوای تو داره دنیامو میگیره
من از این اتفاقِ تازه خوشحالم
نفسهای منو عطر تو پر کرده
از این احساس، بیاندازه خوشحالم
شهر بارونی
تو هر شهر دنیا که بارون بیاد
خیابونی گم میشه تو بغض و درد
تو بارون مگه میشه عاشق نشد؟
تو بارون مگه میشه گریه نکرد؟
تاوان
منو جونپناه خودت کن برو
بذار پای این آرزو واستم
به هر کی بهم گفت ازت رد شده
قسم میخورم من خودم خواستم
سرگردون
از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده
آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده
غم سرگردونیامو با تو صادقانه گفتم
اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم
خوبترین حادثه
با همهی بی سر و سامانیام
باز به دنبال پریشانیام
طاقت فرسودگیام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنیام
غزلواره
این عشق ماندنی
این شعر بودنی
این لحظههای با تو نشستن
سرودنیست
شبان عاشق
من همان شبان عاشقم
سینه چاک و ساکت و غریب
بیتکلف و رها
در خراب دشتهای دور