دلتنگی
شعر، عکس، متن کوتاه و جملات عاشقانه در مورد دلتنگی
عجب جایی به داد من رسیدی
عجب جایی به داد من رسیدی
تا من دنیا رو زیباتر ببینم
تا من اونقدر بخوام زنده بمونم
باهات رویامو تا آخر ببینم
سراب رد پای تو
سراب رد پای تو، کجای جاده پیدا شد
کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هر شب هرم دستاتو به آغوشم بدهکارم
نمیخوای برگردی؟
خط رو پیشونیم، چشمای بارونیم
دستای لرزونم، پاهای بیجونم
روح سرگردونم، گلای ایوونم
حتا چوب سیگارم، فندک تبدارم
کنار تو
کنار تو چه آرومم، چه آرومی کنار من
تو چشمای تو آرومه چشای بیقرار من
تو میفهمی که خوشحالم، تو میفهمی دلم تنگه
تو میدونی که خواب من، کدوم شبهاست که بیرنگه
بارون هواتو داره
بارون داره هدر میشه بیا با من قدم بزن
دلم داره پر میزنه واسه تو و قدم زدن
وقتی هوا بارونیه دلم برات تنگ میشه باز
نمیدونی تو این هوا چشات چه خوشرنگ میشه باز
شهر بارونی
تو هر شهر دنیا که بارون بیاد
خیابونی گم میشه تو بغض و درد
تو بارون مگه میشه عاشق نشد؟
تو بارون مگه میشه گریه نکرد؟
کنارم هستی و اما..
کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه
خودت میدونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه
کنارم هستی و بازم بهونههامو میگیرم
میگم وای چقد سرده میام دستاتو میگیرم
اسمم داره یادم میره
اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمیکنی
حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمیکنی
دلتنگتر میشم ولی نشنیده میگیری منو
هنوز همه حال تو رو از من فقط میپرسنو
روزهای کودکی
میخواهم برگردم به روزهای کودکی..
آن زمانها که پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطهى زمین، شــانههای پـدر بــود